آیا فرهنگ بلوچی از بین خواهد رفت؟٢ منبع پیدایش نگرانی

درباره پیدایش نگرانی برای از بین رفتن فرهنگ به خصوص فرهنگ بلوچ در قسمت قبلی اشاره ی مختصری شد. یکی از مباحث داغ دنیای جدید حرکت به سوی مدرنیته و جهانی شدن است. همه فرهنگ ها کمابیش در گذر زمان دچار تحول و تغییر می شوند. این تحول و تغییر در برهه ای از زمان کند و زمانی روند تندتری می گیرد. کند یا تند شدن تغییر تابعی است از متغیر های متفاوت همانند:ایستایی فرهنگ، دل بستگی مردم به سنن، تجدد خواهی در بین نسل نو و روند حرکت جهان به سوی مدرنیته. تغییر و تحول در فرهنگ و سنن مردم در رابطه مستقیم با این فاکتورها است. به کلام ساده هرچه یکی از این فاکتورها بیشتر شود تحول در فرهنگ به همان نسبت بیشتر خواهد شد. همیشه ایستایی فرهنگ و توسعه رابطه عکس وجود داشته است. هر چه قدر فرهنگ مادی و غیر مادی یک جامعه از درجه پویایی کمتر برخوردار باشد رشد آن جامعه به همان میزان کمتر خواهد بود. مثلا در کشور ها آسیایی یا آفریقایی که فرهنگ جایگاه محکم تری دارد به همان میزان درجه ی توسعه یافتگی آنها نسبت به اروپا یا آمریکا کمتر است. این سخن به معنای عدم توجه به فرهنگ در غرب نمی باشد بلکه بدین معنا است که پویایی فرهنگ در جوامع توسعه یافته بیشتر است. پویایی فرهنگ حتی در بین جوامع غربی متفاوت است. مثلا کشورهایی مانند یونان و ایتالیا که فرهنگ دارای کمتر پویای هستند نسبت به کشورهای مانند فرانسه یا آلمان کمتر توسعه یافته هستند. بنابراین هرچه فرهنگ یک جامعه پویا تر باشد و آمادگی پذیرش عناصر فرهنگی جدید را داشته باشد راحت تر می تواند به سوی توسعه و پذیرش این گونه عناصر قدم بردارد. دل بستگی نسل قدیم و تجددخواهی نسل نو یکی دیگر از عوامل کند شدن پذیرش عنصرهای جدید در یک فرهنگ است. نسل قدیم خود را حافظ فرهنگ می داند و نسل نو نیازهای نویی دارد بنابراین در برخی موارد بین خواسته این دو نسل تضادهایی ایجاد می شود. نسل قدیم می خواهد تک تک عنصرهای فرهنگ خویش را به نسل بعد منتقل می کند و در همین حال نسل نو که دارای افکار نو و خواسته های نو است تمکین کردن به برخی از این عنصرها را ضروری نمی داند. بنابراین همان جنگ قدیمی نسل ها پیش می آید. زمان و تاریخ نشان داده است که در این نبرد نسل نو برنده خواهد شد زیرا خود نسل قدیم زمانی خود نسلی نو بوده و مشکلاتی از این دست داشته ولی آخر آنها غالب شده و فرهنگ امروزی را ساخته اند. روشن بینی آینده و توجه به مسئله مذکور می تواند به حل کم دردسر مسایل بین نسلی منجر شود. فرهنگ بلوچی نیز از قواعد کلی فرهنگ ها مستثنا نیست. فرهنگ بلوچی به فراخور آسیایی بودنش دچار ایستایی مزمن است. اگر چه فرهنگ ها در قرن نو از بسیار از بندها آزاد شده اند ولی هنوز در جهان در حال توسعه همان گونه که در بالا ذکر آن رفت ایستایی و عدم پذیرش عنصر های نو در درجه بالایی وجود دارد. فرهنگ بلوچی برای اینکه بتواند در قرن نو خواسته ها و نیازهای مردمش را مرتفع کند باید دچار تحولاتی گردد. باید این فرهنگ برای مدرن شدن آماده شود. باید برخی ارزشهای نو جهانی را بپذیرد و از طرفی بتواند برخی ارزشها قدیمی را کنار نهد. همین مسئله، یعنی نوع شدن فرهنگ، باعث برخی نگرانی در بین مردم بلوچ شده است و این سوال بنیادی را به وجود آورده است که آیا فرهنگ بلوچی از بین خواهد رفت؟ کشمکش بین نسلی هم در بین مردم بلوچی نیز وجود دارد. جوانان با پدران و مادرانشان درباره موضوعات رفتاری و سلوکی مسایلی دارند. نسل نو بلوچ متعلق به نسل فناوری و ارتباطات است ولی نسل قدیم نسل کشاورزی و دامداری است. همین تضادها باعث می شود که نسل قدیم نسبت به تحول در فرهنگ حساس باشد. نسل پیشین خود را در برابر فرهنگ خویش مسئول می داند و سعی می کند فرهنگ و سنن خویش را به نسل نو منتقل نماید. نسل پیشین احساس می کند که فرزندش ارزشهای پیشین را نمی داند یا نمی خواهد در زندگی روزمره به کار بگیرد. او فکر می کند که فرزندش زبان، ادبیات، تاریخ خویش را به درستی نمی شناسد. ممکن است برای او این سوال پیش آید که آیا او در انتقال فرهنگ کوتاهی کرده یا نسل نو از پذیرش آن سر باز زده است. این اصطکاک بین نسلی یکی از منابع پیدایش نگرانی درباره از بین رفتن فرهنگ بلوچی است. به طور خلاصه باید گفت که خود فرهنگ و عدم پویایی کافی آن و تضاد نسلی از منابع پیدایش نگرانی درباره زوال فرهنگ هستند. این موضوع درباره فرهنگ بلوچ نیز شمول دارد یعنی فرهنگ بلوچ به اندازه ی کافی پویا نیست و تضاد منافع و رفتارها در بین دو نسل در بین جوامع بلوچ نیز وجود دارد. در قسمت بعدی درباره این موضوع سخن خواهیم گفت که اصولا زوال فرهنگی چیست؟ چگونه یک فرهنگ از بین می رود و عوامل موثر در زوال فرهنگ ها کدامند؟

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک دیدگاه

  1. ناچار همینط.ر است.و باوضعی که ماداریم لابد بعضی از ارزشهای مثبت مان هم ، یا شاید همۀ آنها به قهر اصرار جوانان نسل های نو، کنار گذاشته شوند…….. من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود. علت اینگونگی ما بیگمان بی خبری از ارزش های مثبت مان است. جوانان ما مطالعۀ گذشته را ندارند. و راحت رها می کنند. اما جوانان کشورهای توسعه یافته، با شناختِ حتی آکادمیک گذشته رو به آینده می روند.