سپاس از یک استاد فاضل

امروز نگاهی به سازم انداختم که خاک می خورد. آنقدر مشغولیت برای خودمان تراشیدیم که از نواختن سه تار دیر وقتی است باز مانده ایم. زمانی که در کرج بودم در نزدیکی دانشگاه نجاری بود که ساز می ساخت. من روزی به نزدش رفتم و از او خواستم با دستانش برایم سازی بسازد. او نیز چنین کرد. سه تار خوش دستی آفرید. صدایش به غایت زیباست. بعدا از او خواستم استادی برایم پیدا کند تا به نزدش شاکردی کنم و ساز بیاموزم. او که در ما، من و دوستم، شوق بی وصف آموختن دید ما را به استادی فرزانه معرفی کرد.
آن بزرگ مرد که واقعا اهل تواضع بود بسیار می دانست. وقتی ما به سیاق همیشگی او را استاد خواندیم با نارحتی گفت من استاد نیستم استاد کسانی دیگر هستند. بسیار ساده و بی تکلف بود. همه خصایص یک استاد کامل را داشت. مهربانی اش ما را بسیار به خود مجذوب می کرد. وقتی که فهمید ما دانشجویانی از دیار دور هستیم لطفش فزونی یافت.
هرچند مدت بسیار کوتاهی در محضر این استاد گرانمایه بودم ولی بسیار از او آموختم. انسانی به غایت مهربان و منظم. دو صفت مهم برای یک معلم. امید وارم او همیشه در سلامت کامل باشد. استاد گرانقدر جناب طایفی چنانچه این نوشته را می خوانید فقط می توانم بگویم سپاس و درود. از کسانی در کرج که این نوشتار ار می بینند و او را می شناسند گرمترین سلام های من را از گرمترین منطقه میهن به وی ابلاغ کنند.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *