خواندن کتاب زبان و ادبیات پهلوی( فارسی میانه) را به پایان رساندم

بعد از چند روز مطالعه کتاب زبان و ادبیات پهلوی فارسی را به پایان رساندم. همانگونه که در کتابخانه خویش وعده کرده بودم مختصری از برداشت خود را درباره آن شرح خواهم داد.

این کتاب همانگونه که در معرفی لیست آن آمده است توسط مرد پارسی هند جهانگیر تاوادیا تالیف شده است. مترجمه و مولف هر دو شرحی بر زبان پهلوی نوشته است. من در این نوشته قصد نقد و بررسی آن را ندارم تنها به خلاصه ای از آن می پردازم. عنوان آن شاید تا حدودی برای خواننده کتاب گمراه کننده باشد. چون از کتاب انتظار می رود مجموعه ای از نوشتارهای دینی و ادبی پهلوی را در خود جای داده باشد. اگر چه مختصری از آنها نوشته شده است ولی بیشترین کاری مولف بررسی کارهای موجود در زبان پهلوی است. اگر کسی همانند من بخواهد به آن داستان های و نوشته برسد باید بگویم مسیر اشتباهی را پی گرفته است.

نویسنده در بخش ها مختلف کتاب به بررسی و اعتبار سنجی نوشته های موجود در زبان پهلوی می پردازد. او گفتار و نوشتارهای گونه گون را درباره هر موضوعی نقل کرده و کنار هم می گذارد تا بلکه تصویر درستی به خواننده خویش عرضه کند.اگر کسی بدون آشنایی با زبان و آثار موجود در زبان پهلوی به سراغ این کتاب بیاید حتما سرخورده خواهد شد زیرا متن آن بسیار تخصصی و برای خواننده نا آشنا سنگین می باشد. شاید تنها بهره ای که شخص نا آشنا از نوشتار این کتاب بگیرد دید کلی درباره آثاری است که در زبان پهلوی وجود داشته یا دارند. دومین سودی که خواننده از آن می گیرد پی بردن به برخی لغت پهلوی است که ممکن است در زبان پارسی نو هم با کمی تغییر استفاده شوند.

آنچه را که مرا وادار به خرید و خواندن کتاب مورد بحث کرد دانش کمی من در باره آثار دینی و ملی است که به زبان پهلوی برای ما به جای مانده اند. من نیز به سان خواننده نا آشنا در نظر اول گمان می کردم شاید این کتاب خلاصه ای از آن ادبیات به من بدهد ولی بعد از مطالعه کامل آن این نظر من درباره کتاب اصلاح گردید.

این کتاب و فرهنگ لغت پهلوی برای من بسیار جالب هستند. همانگونه که در نوشتاری قبلا اشاره کردم زبان بلوچی شاید یکی از برجای مانده ترین زبان هایی است که می تواند در شناخت و بازشناخت زبان های باستانی کمک شایانی کند.

مولف به علت اصلیت هندی خویش به زبان سنسکریت آشنایی داشته است. او و سایر زبان شناسان متخصص در مورد زبان پهلوی یکی از راه های باز شناخت زبان پهلوی را مراجعه به زبان همسایه آن یعنی سنسکریت می داند. این نظریه بارها برای بازشناخت زبان پهلوی مطرح شده است. من فکر می کنم زبان بلوچی امدادگر مناسبتری برای شناخت پهلوی است. برای این دلایل متعددی وجود دارد. اولین و شاید مهترین دلیل هم ریشه بودن و نزدیکی بیشتر زبان بلوچی با پارسی نو و میانه است تا زبان های دور تر همانند سنسکریت. نزدیکی جغرافیایی منطقه بلوچی و پارسی می تواند نشانی از تاثیر پذیری آنها در زمان های مختلف از همدیگر می باشد. برتری نسبی که سنسکریت به زبان های همانند بلوچی دارد این است که در آن زبان کار فراون صورت گرفته است. سنسکریت دارای منابع اصلی و تحقیقی بسیار زیادی است. وجود منابع مکتوب کار تحقیق و تطبیق را در زبان سنسکریت نسبت به زبان بلوچی آسانتر می نماید. این یکی از دلایلی است که کمتر به زبان های همانند بلوچی در زبان شناسی تاریخی توجه شده است. ناشناخته بودن نسبی زبان های مانند بلوچی نسبت به سنسکریت باعث شده است که زبان شناسان در عبور به شبه قاره به این منطقه ی حایل توجه کمتر داشته باشند.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *