تعطیلات نوروزی را چگونه گذراندید؟

همیشه وقتی از تعطیلات نوروزی بر می گشتیم دو دغدغه مهم همراه ما بود. اول نوشتن انشاء ی درباره ی نحوه گذراندن تعطیلات و دوم تکالیف درسی بود. الان مدتی ها از آن دوره می گذرد و من می خواهم مانند همان روزها گزارشی درباره این دو هفته تعطیلی جهت ثبت خاطرات اینجا ارائه کنم.

هرچند امروز تقریبا یک هفته ای از آن پایان تعطیلات می گذرد یادآوری برخی رویدادها خالی از لطف شاید نباشد. اول روز سال یعنی شب تحویل سال، لحظاتی قبل از آن که سال تحویل شود همانند چهارشنبه سوری بچه با ترقه سر و صدایی راه انداختند. وقتی سال تحویل شد به هم دیگر سال نو را تبریک گفتیم.

اول فروردین و سفر

روز اول سال همراه به خانواده به زاهدان رفتیم و باقی روزهای عید نوروز را آنجا گذارندم. دیدن اقوام و گشتن در شهر تفرج خوبی بود.

برخی روزهای به بازارهای زاهدان سری می زدیدم. زاهدان در آن روزها تقریبا از سکنه خالی شده بود. چون روزهای معمولی خیابان های شهر بسیار پر ترافیک بوده است ولی این روزها کمتر در خیابان ها تردد فراوان مشاهده می شد. برعکس خیابان های اصلی خیابان هایی که منتهی به بازارهای رسولی می شد بسیار شلوغ بود. افراد فراوانی از شهرستان های خارج از استان به زاهدان آمده بود. بازارهای رسولی برای همه کسانی که به شهر زهدان سفر می کنند جایی شناخته شده است.

روزهای بعد را تقریبا با همین برنامه ها پشت سر می گذاشتیم. بعد از ظهرها جهت استفاده از طبیعت بهاری به اطراف زاهدان سفری کوتاهی می رفتیم و قبل از تاریک شدن هوا به خانه بر می گشتیم.

سال های زیادی از سفر من به مناطق اطراف زاهدان می گذشت و این سفر بار دیگر خاطرات سفرهای دوران نوجوانی را برایم زنده می کرد.

در اطراف زاهدان مکان های تفریحی نسبتا خوبی وجود دارد که برای گذراندن اوقات فراغت بد نیستند. جاهایی مانند مجتمع تفریحی براسان، چشمه زیارت و گوربند روستاهای هستند که دارای آب هوایی مناسب جهت گذراندن اوقات فراغت می باشند.

من نیز همانگونه که قبلا اشاره کردم به این مکان های سر زدم و تصاویری از آنجا به یادگار در آلبوم های پیکاسا قرار دادم.

در یکی از همین روزها به موزه پست شهر زاهدان سری زدیم. اطلاعات نسبتا خوبی درباره پست این منطقه به دست آوریدیم. این موزه در باقی مانده های پست قدیمی زاهدان بنا شده است. متاسفانه چندی پیش اداره پست این شهر به طور کاملا تخریب شد و تبدیل به پارکینگ شده است!!!

روزهای آخر متاسفانه کمی حالم نامساعد بود و حتی دیرتر به مدرسه رفتم.

شما آن روزها را چگونه گذراندید؟

پ.ن ۱ : ۱۳ بدر را اطراف کارخانه بیسکویت سازی نان رضوی گذراندیم

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *