چابهار،ترور وقبح آن

خشونت

ظاهرا تولید خشونت و بازتولید آن داستان ادامه داری در این استان و حتی در مواردی در کشور می باشد. «من از تو می کشم چون تو از من کشته‌ای و تو از من می کشی که از تو کشته‌ام». گویا این دور باطل را هیچگاه پایانی نیست. این برای یک جامعه که هدف خود را توسعه و تحرک و پویایی قرار داده است به مثابه سم است.

قبح و عادت

زمانی  درباره عملیات انتحاری در عراق یا افغانستان خبری می شنیدیم همه در بهت و حیرت فرو می رفتیم. کم کم که دامنه و تعداد این حرکات زیاد شد دیگر حتی به آنها اهمیتی هم نمی دهیم. فقط آنهایی که افراد مهم یا شمار زیاد را هدف قرار داده‌اند را شاید پررنگ تر بشماریم. حتی عادت کردن ما به این جریانات به امری عادی بدل می شود. حتی گاه ممکن است ارزش را ضدارزش یا برعکس قلمداد نمایند.

ادبیات

دلبردی از من به یغما ای ترک غارتگر من
دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من

بگزارید از ادبیات ایران برایتان مثال‌های بزنیم. در زمان حمله مغول و بعد از آن این مسئله آن قدر از درجه وقاحت خارج شد که این عمل گاه به ارزش و برعکس به کار می رفت. مثلا در شعری حتما « ترک غارت‌گر» را که مشهور است را شنیده‌اید که شاعر برای تمثیل معشوق به کار می برد. یعنی عمل تهاجم مغول چنان کم رنگ شده بود و یا قباحت خود را از دست داده بود که برای مردم عادی شد و شعرا آن برای مقاصد عکس به کار می بردنند. البته ادبا در این باره بهتر می توانند نظر دهند اما چنین برداشتی از رویدادهای تاریخی و آثار ادبی محتمل به نظر می رسد.

حال با توجه به جریان اخیر ترور در چابهار که بانیان و گردانندگانش هر که بوده‌اند اما گویا ما مطابق سنن جامعه بشری کم کم به سمتی سوق داده می شویم  که این گونه حرکات را بی‌اهمیت و روزمره تلقی کنیم. به عبارت دیگر کشت و کشتار به امری عادی همانگونه که در عراق یا افغانستان شده است برای خودمان نیز مبدل سازیم. البته امیدوارم جامعه وارد آن فاز‌‌های فوق‌العاده خطرناک  نشود.

چابهار

اگر بخواهم از میان مردم ایران ،که با اقوام و فرهنگ‌های زیادی به تناسب علاقه‌ای که داشته‌ام مراوداتی داشته‌ام، دو نمونه برای معادل واژه خوب (nice) انتخاب کنم یکی از آنها مردم مهربان چابهار را نام خواهم برد. گروه دوم دریا دلان بوشهری است. از میان دوستانی که داشته‌ام بوشهریان واقعا به معنای کلمه خوب  مهربان هستند. رفتار مهربانانه و انسان دوستان در میان مردم چابهار واقعا به عینه مشاهده می شود. واقعا همیشه گفتم مردم نجیب چابهار شایسته بهترین‌ خدمات بوده و هستند. قطعا چنین تحرکاتی به آن مردم شریف و بی ادعا آسیب فروان خواهد رساند. مسلما مظلومان مظلوم‌تر به گوشه‌ای رانده خواهند شد.

پ.ن: ترور ترور است ترور، خوب ندارد.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۳ دیدگاه

  1. سلام.از زاویه ادبیات به این حادثه نگاه کردید و بررسی قبح این عمل خطرناک درجامعه.ضمنا از اینکه این عمل بیم دارید که مثل افغانستان و عراق شویم که چنانچه فقط خاطرجمع نیروی قهری و فیزیکی باشیم از انه بدترمیشویم.پس این استعداد زیادهست متاسفانه وبرای جلوگیری باید دلها به هم نزدیک تر شوند.تاریخ قبل انقلاب وبعد ان کفعمی ها ومولوی ها باید برجسته شود.ورسانه میتواند بسیار موثر باشد.ضمنا باید مواردی که باعث سربازگیری تروریست ها میشود برطرف شوند.فشار از حوزه های داخلی برداشته شود و تاجایی که امکان دارد حوزه علمیه ها حمایت شوند تا بهانه ای برای رفتن به حوزه های خارج نباشد.ملت ایران و پاکستان از این تندروی ها اسیب دیده و هردوکشور بهترین زمان هست که باهمدیگر به توسعه پایدار دوطرف مرز کمک کنند.نه اینکه از قوه قهریه ومجوزتعقیب و گریز استفاده کنند.اقای دانشور پاراگراف خشونت را بهتر است درپستی جداگانه بیشتر به ان بپردازید.اگر به گلایه های نماینده سابق ایرانشهر اقای دهقانی کمی توجه میشد شاید امروزاین حادثه را نمی دیدیم.ایشان بررسی جامعه شناسی با استفاده از اساتید برجسته دراستان را برای اسیب شناسی و جلوگیری از تکرار توصیه کرده بودند وهنوز لازم است تا از تولد تا انتحار و خودکشی این جوانان صدها برگ تحقیق بیرون بیاید تا جلوگیری کنیم.اما درکوتاه مدت تقلید از کشورهای پیشرفته با تنوع قومی راه ان است براستی چند کتاب یا برنامه فرهنگی برای رفع کینه گجرو بلوچ نوشته شده؟؟؟؟

  2. شکستن قبح چنیین اعمالی در جامعه آثار مخرب و جبران ناپذیری دارد که وظیفه قشر تحصیلکرده و آگاه جامعه است که در این راستا جهت گیری خاص خود را داشته باشند.