تهاجم یا تعامل فرهنگی

نگاه به مقاله « تهاجم فرهنگی یا دایه مهربان تر از مادر؟! » نوهان در مقوله فرهنگ

فرهنگ چیست؟

اگر بخواهید تعاریف دقیق واژه فرهنگ را بیشتر بدانید به مقاله‌ی من که در همین زمینه نوشته‌ام مراجعه کنید. مبحث فرهنگ و روابط آن در حیطه بلوچستان در این وب‌لاگ بارها از دیدگاه‌های گوناگون مورد بررسی آکادمیک قرار گرفته است. برای آنکه دوستان مخاطب ما را در صقیل نویسی مورد عتاب قرار ندهند سعی خواهم کرد تا جایی که ممکن است به سادگی و همراه با مثال این مقوله فرهنگ و تعاملات آن را تشریح کنم.

بگذارید به تعریف ویکی‌پدیا درباره فرهنگ نگاهی بیندازیم

«فرهنگ را ادوارد تایلور (۱۹۱۷-۱۸۳۲)، مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهٔ خویش فرامی‌گیرد تعریف می‌کند.»

فرهنگ
فرهنگ

فرهنگ یک بسته اجتماعی دارای دو بخش سخت‌افزاری و نرم‌افزاری است که دارای عناصری می باشد. عناصر نرم‌افزاری فرهنگ  یا غیر مادی مانند زبان، تحصیلات و سایر نهادهای اجتماعی تشکیل دهنده یک اجتماع هستند. از طرف دیگر عناصر غیرمادی یا سخت افزاری فرهنگ قرار دارند. مثلا رودخانه بمپور، کارخانه بافت بلوچ و چیزهایی از این دست بخشی از فرهنگ مادی بلوچستان می باشند. یک فرد وقتی در اجتماع قرار می گیرد به طور مداوم در معرض جذب اجزای فرهنگ خود از طریق آموزش، تکرار،اجرا و تعامل با افراد جامعه می باشد.اگر به تعریف تایلور و بسته‌ای بودن فرهنگ دقیق شویم متوجه این نکته خواهیم شد که تنوع در اجزای فرهنگ‌ها یک ضرورت انکار ناپذیر است. همین تنوع در عناصر فرهنگی جذابیتی برای همه برای شناخت هر فرهنگی به وجود می آورد.

فرهنگ غالب و مغلوب

فرهنگ‌ها با توجه به داشتن عناصر گونه‌گون مادی و غیرمادی دارای تنوع بسیار زیادی هستند. برخی فرهنگ‌ها دارای عناصر مادی بسیار زیادی هستند. در کنار عناصر مادی عنصرهای غیرمادی فروانی از گذرگاه تاریخ، توسعه، دانش وفن‌آوری و علوم انسانی به فرهنگ‌ها افزوده می شود. از همین رهگذر فرهنگ‌های با درجه بالای عناصر فرهنگ‌هایی قرار دارند که دارای بخش‌های مادی کمتری هستند. حتی آن بخش‌های عمومی که در همه جوامع وجود دارد در آن فرهنگ دارای رشد مناسبی نمی باشد. وقتی این دو فرهنگ در ارتباط با هم قرار می‌گیرند به دلایل کاملا واضح ارتباطی تقریبا یک سویه یعنی از فرهنگ غالب به سمت مغلوب شکل می گیرد. بگذارید در پایین چند مثال ملموس در این زمینه برایتان ارائه کنم:

۱. دستگاه‌های الکترونیکی که در خانه‌تان دارید را امروز یک بار به دقت وارسی کنید. مثلا ساخت کدام کشور هستند؟ همه آنها نماینده بخشی از فرهنگ مادی آن کشور محسوب می شود. شما بدون آنکه بدانید یکی از عناصر فرهنگی مثلا کشور کره یا ژاپن را به خانه‌تان راه داده‌اید. چرا چون در فرهنگ مثلا کره تعداد زیادی از این عناصر وجود دارد ولی این طرف این عنصرها کمتر یافت می شود. یا حتی اگر هم یافت شوند آن کیفیت را نخواهند داشت.

۲. در کامپیوتر یا ماشین‌تان حتما آهنگ‌هایی به زبان فارسی یا دیگر زبان‌ها وجود دارد. هر کدام از آنها نماینده عنصری از فرهنگ مبدا هستند که همراه شما هستند.

۳. در خانه‌ی یک اروپایی یک فرش ایرانی نمادی از فرهنگ ایران است که آنجا قرار دارد.

همانگونه که مشاهده کردید این تعاملات و بده بستان‌ها در جوامع بشری امری کاملا طبیعی است. حتی جابه‌جایی عناصر از یک فرهنگ بزرگ به کوچک امری کاملا طبیعی است. مثالش برای آنکه بهتر درک کنید حرکت جریان آب بیشتر از سربالایی به سمت پایین است. حرکت عکس غیرممکن و اگر هم انجام شود با فشار غیر طبیعی است. به این طریق فرهنگ‌ها بزرگ سیطره خویش را بر فرهنگ‌های خرد همیشه حفظ خواهند کرد.

تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی به معنی انتقال معانی میان نظام‌های فرهنگی بدون رضایت دوطرفه است. ویکی پدیا

تهاجم واژه‌ای با بار منفی در زمینه مسایل اجتماعی می باشد. در تهاجم همیشه یک طرف برنده و طرفی بازنده یا شکست خورده خواهیم داشت. همانگونه که در تعریف بالا مشاهده می کنید تهاجم یک ارتباط یک‌سویه بدون رضایت دوطرف است.

آیا این تهاجم همانند جنگ‌های معمولی است؟ خیر برای برنده شده در این نبرد شما باید دو کار مهم انجام دهید. اول تقویت و افزایش توان فرهنگی خود. یعنی باید از طریق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی بیش از پیش عناصر فرهنگی خود را تقویت و افزایش دهید. در این مرحله توان اقتصادی و هنری نقش پررنگی ایفا خواهند کرد. هرچقدر شما متمول‌تر و شیک‌تر بنظر برسید عنصرهای فرهنگی شما برای دیگران جذاب تر خواند بود.

دوم تاثیر غیر مستقیم بر فرد: شما اگر به کسی بگوید این ماده سم است لطفا آن را بخور به نظرتان قبول خواهد کرد؟ جواب کاملا روشن است خیر. پس باید از طریق غیر مستقیم این عمل صورت گیرد، مثلا حل شدن در ماده‌ای دیگر. در این مرحله کار روانشناسان و مهندسان اجتماعی آغاز خواهد شد. آنها با نشانه گیری ضمیر ناخودآگاه فرد سعی در الغای پیام مورد نظر را دارند. مثلا شما در یک فیلم در دست هنرپیشه نقش اول گوشی با مارک فلان را بارها مشاهده می کنید. این مشاهده پیام غیرمستقیمش این است که این محصول خوب است چون در دست این قهرمان است. اگر می خواهید دراین زمینه بیشتر بخوانید مقاله «قدرت سینما» را مطالعه کنید.

 

تعامل فرهنگی

یا همان مبادله فرهنگی عبارت است از

انتقال معانی فرهنگی به طور ارادی و گاه با برنامه‌ریزی فرهنگی‌است؛ چنان که هر نظام فرهنگی عناصری از فرهنگ‌های دیگر را می‌پذیرد. ویکی‌پدیا

در همه فرهنگ‌ها میل به شناخت و شناخته شدن وجود دارد. پس فرهنگ‌ها از طریق تعامل با تهاجم سعی دارند عناصر خود و دیگران را درک کنند. در زمینه تعامل دو فرهنگ آگاهانه میل دارند بخشی از عناصر یک فرهنگ را جذب کند. معمولا دولت‌ها و مردم این اقدامات را تشویق هم می کنند. مثلا ترجمه کتابی از یک زبان به زبان دیگر یا برگزاری هفته‌های فرهنگی در شهرها یا حتی کشورها نمونه‌هایی از این گونه تعاملات هستند.

من و نوهان و فرهنگ

هر دو ما به ضرورت تقویم عناصر فرهنگ بومی اعتقاد داریم. مثال‌هایی که او از عدم توجه به هنر مثلا موسیقی از طرف متولیان امر می زند در واقع سندی برای مدعای عدم تقویت عناصر مادی فرهنگ جامعه می باشد. در زمینه تقویت عناصر مادی نوهان کمتر به مسئله پرداخته است. چیزی که در این برهه حساس اقتصادی پرداختن به آن دو منفعت بزرگ برای جامعه به همراه خواهد داشت. زمینه‌ی ایجاد اشتغال بومی و دیگر تقویت ارزش‌های فرهنگی از مزایای این بخش از فرهنگ می باشند.

نکته‌ی دیگری که دوست دارم به آن بپردازم عدم توجه به جریان حرکت عناصر فرهنگی است. همانگونه که در بالا اشاره‌ی به آن شد فرهنگ‌ها همیشه از هم‌دیگر تاثیرپذیر هستند. داشتن شرایط اجتماعی، اقتصادی بهتر برای یک جامعه به عنوان یک مزیت برای انتقال یا جا‌به‌جایی حتی اجباری این عنصرها منجر می شود. در بالا چند مثال را مشاهده کردید. این یک خصلت عمومی بشر است که برای جلو رفتن به از خود بهتران نگاه می اندازد تا فرودستان. مثلا ما هیچ وقت فلان کشور فقیر را الگوی برای مدل موسیقی قرار نمی دهیم دلیلش کاملا واضح است. همان چیزی که در گفتار عامیانه کسرشان یا پایین آمدن کلاس می گویند. پس نگاه به یک کشور مدرن برای  الگوی زندگی گرفتن در همه شون حتی کاری عجیب نیست.

 

نکات پایانی

۱. مبحث فرهنگ و مباحث اطراف آن بسیار پیچیده‌تر از آن است که پنداشته می شوند.

۲. جابه‌جایی های میان فرهنگ‌ها امری کاملا طبیعی است.

۳. تحمیل عناصر فرهنگی یک جامعه به جامعه‌ای دیگر پدیده‌ی جدیدی نیست.

۴. شیوه‌های انتقال و تبادلات فرهنگی با پیشرفت علوم انسانی و تکنولوژی بسیار پیشرفته‌تر شده‌اند.

۵. برای آنکه از حمله فرهنگی جلوگیری شود باید عناصر فرهنگ خود را تقویت کرد و افزایش داد.

۶. مبادلات فرهنگی را باید افزایش داد تا آنچه را که مردم واقعا دوست دارند با علاقه و اختیار برگزینند.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۲ دیدگاه

  1. مرور بجایی رو از فاکتورهای اجین شده با فرهنگ ارائه دادی و موافق هستم. اما در یادداشتی که در نوهان به اشتراک گذاشتم قصد داشتم با روایتی نه از دیدگاه تخصص بلکه یک شهروند بیان کنم و روی سخن با متولیان و مسئولین حوزه فرهنگ و هنر از یک سو برای مدیریت مردمی تر و آمیخته تر با ملموسات جامعه و اهل فن و تخصص از طرفی برای برداشتن گام های خلاقانه از سوی دیگر است. و در نهایت این مردم هستند که در چنین بستری حق انتخاب بیشتر و صحیح تری خواهند داشت.
    حتی اگر ما جامعه ای فقیر باشیم یا بی کلاس مانند دور افتاده ترین قبیله های آفریقا باز هم پتانسیل تولید عناصر فرهنگی و هنری فاخر که مقبول دیگر جوامع باشد را داریم. مانند شیک ترین دکوراسیون های مدرن که مجسمه ها و تندیس های آفریقایی زینت بخش آن هستند و آواهای موسیقی شان که در موسیقی روز دنیا جای خود را پیدا کرده است فارغ از جامعه فقیر و بی کلاس خود و این جز با صرف هزینه و رویکرد مدرن و خلاقانه در کنار تبلیغات مناسب میسر نیست.