زنان قبیلهٔ من
مادر یعنی مادر میر کمبر، همسر و دشتار (دوستدار، نامزد) یعنی هانی. مادری که فرزند را برای گرفتن حق آمادهاش کرد. هانلی که همیشه دلباخته و دلداده ماند و در عشق سوخت.دلداده دلسوخته یعنی مهناز.
شما زنان قبیله من شمای که از نسل آن دلاوران و دلدادگانید روزتان مبارک.
سلام
آمدهایم تا… و
نیامدهایم که…
…
منتظر حضورتان هستیم
چه می کنی مصی!! با این …زنان قبیله ی من..با این هانل و مهنی و …می دانی چه می کند بامن این شور ها که بپا می کنی؟ با این کولی واری لورکا وار که زهیر وار …زنان قبیله ی من..پری واران پر سوخته می سوزانندم. دم فرو بند تا نسوزانی ام. تا تو مصطفی…. مصطفی! شاعر یا عاشق؟ کدامین شده ای جان دل؟!
@واحد
همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت