زبان عام و زبان علم
هر کسی بر اساس نیاز های خود از زبان برای رساندن مقصودش کمک می گیرد. زبان چون یک قرارداد اجتماعی میان انسان ها است پس هر کس به فراخور آگاهی خویش می تواند از آن بهر جوید. در مقاله به مقوله ی زبان علم و زبان عام پرداخته می شود. هر کدام دارای تعریف و کارکردی های خاص خود هستند. آیا زمانی که شما در کوچه و خیابان قدم می زند و یا با دوستان خود معاشرت می کنید هماگونه سخن می گوید که با یک استاد دانشگاه؟ آیا زمانی که می خواهد مقاله ای درباره ی تاثیرات گرم شدن جهانی بنویسید یا هنگامی که به دوستتان نامه ای می نویسید این دو نوشته دارای لحن یکسانی خواهند بود؟ آیا یک شعر با مقاله ای که در آی اس آی چاپ می شود اگر از زبانی واحد باشند دارای سبک و سیاقی یکسان هستند. این سوالات و چند نمونه دیگر در مقوله زبان علم و زبان عام خواهند گنجید.
زبان علمی یک ویژگی بسیار مهم دارد که آن را از زبان ادبی و غیر رسمی متمایر می کند و آن صراحت در گفتار است. شما وقتی از زبان برای نوشتاری علمی استفاد می کنید باید منظور خویش را به ساده ترین کلمات و بدون تکلف های ادبی موجود در زبان خویش بیان کنید. عدم استفاده از اجزای کلامی پیچیده در زبان علم یک اصل غیر قابل انکار است. مثلا فرض کنید یک جانورشناس بخواهد تصویر از یک پروانه را برای مخاطب خویش ترسیم کند مشخصات زیستی و فیزیکی آن حشره را به کلامی ساده به مخاطب خویش منتقل می کند. در زبان علم چیزی به نام تکلف جایگاهی ندارد.کوتاه بودن جمله های علمی یکی دیگر ویژگی های زبان علم است.
زبان عام کاربردی روزانه ای که هر کس از گویشوران آن زبان به گاه سخن گفتن از آن بهره می جوید. زبان عام گاهی با عناصر ادبی در هم آمیخته می شود.وجود نکات و ظرایف ادبی از خصیصه های زباه عام است. شعرا و نویسندگان برای آنکه کاری در زبان بیافرینند از این زبان بهره جسته اند. پیچیدگی که در زبان علم ناپسند شمرده می شد در اینجا هنر است. کاربرد به جای پیچیدگی ها از نشانه های تبحر در زبان شمرده می شود. گوینده ممکن است سخنی بگوید ولی از آن سخن حتی مفهومی متضاد در ذهن داشته باشد.
آیا می شود یکی را به جای آن دیگر به کار برد؟ خیر. چنانچه کسی هم بخواهد این چنین کاری انجام دهد کارش حتما طنز خواهد بود. فرض کنید یک دانشمند جانورشناسی درباره ناز و کرشمه یک پروانه در مقاله علمی خویش بگوید و آن حشره را بدین سان معرفی کند,تنها چیزی که عاید خواهد شد خنده مخاطبان خواهد بود. استفاده از زبان غیر ادبی در نوشتار ادبی ملال آور و آن را خالی از لطایف یک اثر هنری خواهد کرد. این گونه آثار ناهمگن کمتر مخاطبی را به خود جذب خواهند کرد.
آنچه که مرا به نوشتن این مقاله ترغیب کرد استفاده های نابجا و حتی نادرست در نوشتار و گفتار علمی غالب بود. سنجیده سخن گفتن هنری است که همه باید بدان آراسته باشند. کلام هر کس نشان گر منش و زندگانی است که فرد در آن به سر برده یا می برد. به مصداق آن کلامی که نمایان شدن هنر مرد را در گرو سخن گفتنش می داند. آنچه که مرا بیشتر می آزارد استفاده از زبان عامیانه در کلام علم است. اگر چه برخی تغییرات را در زبان و ساده شدن آن را می توان به حساب تکامل تدریجی زبان دانست ولی بسیار از ساده شدن ها غیر قابل قبول هستند. این ساده شدن و رواج یافتن زبان عام البته منهای مقوله ادبی کلام علم را به خود آلوده است. آن مسئله گاهی آنقدر پیش رفته است که مردم نمی توانند علم را از گفتار عامیانه تشخیص دهند و بدتر آنکه مردم از درک چیزی به نام علم عاجز می شوند. این یکی از آفات علم است. مردم آنقدر مطالب را عامیانه خوانده و نوشته اند که درک علم و از همه بدتر بیان علمی برای شان دشوار شده است.
بسیار دانش آموزان از بیان علمی مطالب عاجز اند. آنها نمی تواند یک مسئله علمی را به درستی درک کنند و حتی از بیان آنها بسیار ناتوانند. مثلا در یکی از سوالات شیمی که از دانش آموزان به جای آنکه سوختن را به زبان علمی شرح دهند می نویسد سوختن یعنی این که کسی کبریتی را بکشد به این کار می گویند سوختن. نمونه ای دیگر در درس ریاضی؛ دانش آموزی در جواب سوالی که مربوط به مسایل احتمال در ریاضی می شود نوشته است که احتمال بیرون آمدن یک مهره مثلا سفید از کیسه زیاد نیست. حال انکه فرد باید با محاسباتی باید مقدار آن احتمال را نشان می داد و برای آن به زبان علمی جوابی در خور پیدا می نمود.