تحصیل و زندگی
به بهانهی سال جدید تحصیلی
مهر امسال اولین دوره آموزشی به سبک ۳-۳-۶ است. سیستم آموزش ایران هر چند سال یک بار به طور جزی یا کلی تغییراتی را در خود شاهد بوده است. تغییراتی که گاه ما را از اهداف پیشروی جامعه دور میکند و گاهی مسیر زندگی را تغییر میدهد. به راستی هدف از آموزش چیست؟ چرا ما حداقل بیش از نصفی از عمر خود را به طور رسمی محصل دانش هستیم؟
برای بهتر دانستن اهداف آموزش بگذارید دو مثال برایتان بزنم. فرض کنیم شما یک گوشی جدید خریدهاید. داخل بسته آن یک دفترچه راهنما وجود دارد. شما برای استفاده بهتر و حداکثری به آن مراجعه کرده و سعی می کنید امکانات گوشی بهره بهتر ببرید. مثال بعدی فرض کنید شما دانشجوی رشته ریاضی یا مهندسی هستید. در ترمهای اول مثلا دروسی مانند ریاضیپیش(پایه) و چیزهایی از این دست می خوانید. چون این درسها برای دروس سالهای بعد پیشنیاز خواهند بود. در مثال اول شما از علم و آگاهی به صورت عملی در استفاده از یک وسیله بهره می برید. مثال دوم نشان می دهد که شما مراحل تدریجی کسب علم برای رسیدن به علوم دیگر را فرا میگیرید. در زندگی ما به هر دو نوع کسب علم و کاربرد آن نیاز داریم.
در تهیه کتب آموزشی یکی از مراحلی علمی که مدنظر است تهیه نمایه (profiling) جامعه هدف است. برای این منظور ویژگیهای از جامعه هدف تهیه می شود که قرار است هدف آموزش این مطالب قرار گیرد. یکی از اهدافی که باید در تهیه محتوای آموزشی باید مدنظر قرار گیرد مسئله آماده سازی فرد برای زندگی در اجتماع است. برای آنکه فرد در جامعه زندگی کنند باید آداب،سنن،تاریخ و برخی رفتارهای اجتماعی و قوانین جاری آن جمع را بیاموزد. وظیفه سیستم آموزشی این است که علاوه بر بالا بردن سطح علم و دانش بر کاربری کردن علوم در سطوح آموزش عمومی تاکید کند.
دانش آموزی را تصور کنید که حداقل ۱۲ سال در سیستم آموزش عمومی کشور مشغول به تحصیل بوده است. از این نوع افراد در اطرافتان حتما یافت می شود. حال سوال این است که آیا او با ۱۲ سال گذارندن این ادوار تحصیلی می تواند در جامعهی مورد نظر زندگی کند یا حتی کار کند؟ جواب اکثریت منفی است. چرا چون فرد ۱۲ سال مشغول آموختن تئوری بوده و در سیستم آموزشی مجالی برای یادگرفتن زندگی نبوده است. متاسفانه محصول سیستم آموزشی ما صرفا با نگاه به انباشت علم است و کمتر به مسایل کاربردی جامعه توجه می شود. مثلا چرا قوانین اجتماعی،راهنمایی و رانندگی، مقررات اجتماعی یا در بعدی دیگر چیزهایی مانند جوشکاری، تعمیرکاری و … که هر فرد در زندگی روزمره به آنها نیاز مبرم دارد در سیستم آموزشی ما جایگاهی ندارند. شاید کسی بگوید که ما سیستم آموزش فنی حرفهای و مدارس کار و دانش را داریم. اما مشکل این است که اولا آن مدارس مشکلات بسیاری دارند که آنها را از نیل به اهدافشان باز داشته است. سخن ما این است که بیش از پیش علوم کاربردی در همه سطوح آموزش عمومی به کار برده شود و آموزش داده شود.
امیدوارم نظام آموزشی ما به جای آنکه هر چند سال یک بار تغییرات بنیادی در سیستم آموزشی دهد، سیستم آموزش کارا برای تربیت افرادی مفید از هر لحاظ طراحی و اجرا کند.
تحلیل خوبی بود و موافق هستم نسبت به مدتی که یک دانش آموز در این سیستم مشغول به آموختن است کارایی عملی پایینی دارد و باید محتوای اموزشی به سمتی هدایت شود که بتواند دانش آموزانی توانا تربیت کند.