ریشه عناصر فرهنگی بلوچ – مقدمات
بخش اول مقدمه
آیا تا به حال فکر کردهاید که عناصر یا چیزهایی که به فرهنگ شما مربوط می شوند در چه ریشه دارند؟ اولین بار از کدام منبع نشات گرفتهاند؟ مثلا در فرهنگ بلوچ میارجلی از کجا آمده است؟ یا در سایر فرهنگها مثلا در ایران مراسم عاشور و تعزیه خوانی از کجا آمده است؟
عناصر مادی و غیر مادی فرهنگ دارای سیر تاریخی مشخص و گاه نامشخص در هر فرهنگی هستند. برخی فرهنگها که دارای مطالعات مربوط به فرهنگ بودهاند یا سیستم ثبت وضبط این گونه رویدادها را داشتهاند این گونه مسایل را به شیوههای مختلف نگهداری کرده یا می کنند. شهروندان هر فرهنگ با مطالعه مثلا ادبیات یا شرکت در مراسم و آیین مربوط به فرهنگ خود آنها را کم کم یاد می گیرند. اما برای دانستن ریشه برخی از این عناصر تامل در مسایل فرهنگی یا تاریخی ضروری می نماید. عناصر فرهنگی از منابع گوناگونی وارد فرهنگ می شوند. برخی منابع انحصارا در اختیار یک فرهنگ خاص است پس آن عناصر در آن فرهنگ منحصر به فرد خواهند بود. اما منابع اصلی تغذیه عنصرهای گوناگون فرهنگ چیستند؟
زبان
بلوچی از زبانهای ایرانی شاخه شمال غربی است. این زبان در ایران ( اکثر در بلوچستان)، پاکستان، عمان، افغانستان و برخی نقاط ترکمنستان مورد استفاده گویشوران است. این زبان با زبانهایی مانند کردی یا پهلوی قرابتهای ریشهای دارد. به لحاظ تقسیم بندی گویشی در سیستم استاندارد، زبان بلوچی دارای سه شاخه: غربی ، شرقی و جنوبی است. تا پیش از قرن نوزدهم میلادی بخش کتابت زبان بلوچی هنوز وجود نداشت. بعدها با تاثیرپذیری از الفبای عربی-اردو رسمالخطی برای زبان بلوچی به وجود آمد. در سال ۱۹۵۱ گلخان نصیر با انتشار گلبانگ از الفبای اردو و عربی استفاده کرد. بعدها سیدظهورشاه هاشمی با تدوین شیوهنامهای برای نوشتن بلوچی با به کاربردن الفبای عربی-اردو لقب پدر زبان بلوچی را برای خود کسب کرد. این رسمالخط عمدتا در بلوچستان شرقی و غربی مورد استفاده قرار می گیرد.
ادبیات
به دلیل عدم وجود رسمالخط در زبان بلوچی عمدهی آثار ادبیات بلوچی شفاهی بودند. برای آنکه رویدادهای تاریخی و قصهها و افسانههای بلوچی از نسلی به نسل دیگر منتقل شوند مردم سعی می کردند این آثار را به صورت شعر در آورده و در حافظه خویش حفظ کنند. داستانهای تاریخی، افسانههای عاشقانه، مثلها، لالاییها و چیستانها همه و همه به صورت شعر و شفاها سینه به سینه نقل می شدند. تا اینکه در قرن نوزدهم میلادی توسط اروپاییان ( بیشتر انگلیسیان) مانند لوئیس، مایر و لانگورث دیمز برخی آثار ادبی جمعاوری گردید.در ادبیات کلاسیک بلوچستان درباره مضامینی همانند تاریخ بلوچ، جنگ و نبرد آنها با هم یا با بیگانگان، عشق و عاشقی و … اشعاری یافت می شود. در اوایل قرن بیستم رویکرد اشعار بلوچی بیشتر گرایش به سمت احساسات ملیگرایانه بلوچی بود. شعرایی همانند محمد حسین عنقا یا گلخان نصیر از این دست شاعران بودند. بعدها شاعرانی همانند عطاشاد یا آزات جمالْدینی بیشتر به سبک نو و غیر سنتی بلوچی آثاری را ارائه کردند.
تاریخ
تاریخ بلوچ را می توان در دو بعد مورد بررسی قرار داد. بعد اول نگاه تاریخی خود مردم بلوچ به سرگذشتشان است و دیگری روایتهایی است که از ملل همسایه دربارهی آنها برجای مانده است. بلوچ، همانگونه که در بخش زبان اشاره شد دارای کتابت جوانی است. اما در همان بخشهایی که در ادبیات شفاهی مربوط به تاریخش برجای مانده است درباره ریشه و سرگذشتش سخن گفته است. اولین ادعای مربوط به حضور آنها در حلب و یاری رساندنشان به امام حسین در واقعه کربلا است. آنها در آنجا از نوادگان حمزه عموی پیامبر می دانند. بعد از این حوادث آنها به سیستان و رودبار و مکران در مقاطع مختلفی نقل مکان می کنند.برخی رد پای تاریخی بلوچ را تا ۴۰۰۰ یا ۹۰۰۰ سال پیش به سرزمین بابل می رسانند. بخشی دیگر از تاریخ بلوچ که در شاهنامه به آن اشاراتی شده است بودنش در منطقه مکران یا حتی راندنش از گیلان به سمت مکران توسط شاهان ایران است. البته این ناهماهنگی ها در گزارش تاریخ بلوچ بیشتر مربوط به زمان باستان و پیدایشش می شود. بعدها که سیاحان مختلف از این مناطق عبور کردند از ساکنان مکران اطلاعاتی در اختیار خوانندگان قرار دادهاند. به همین دلیل بهتر می توان در تاریخ بلوچستان تحقیق انجام داد. تاریخ بلوچ همواره پر بوده است از جنگاوری و نبرد با دشمنان یا همراهی با سایر ملل جهت کمک رساندن در کسب پیروزی است. مثلا کمک خواستن شاه ایران از شاه مکران، کمک بلوچها در فتح دهلی و رویدادهایی از این دست زمینه ساز تاریخ بلوچ در اعصار مختلف بوده است.
موسیقی
موسیقی بخش جدایی ناپذیر فرهنگ بلوچ است. در فرهنگ بلوچ از بدو تولد تا مرگ یک انسان انواع موسیقی وجود دارد. هر کدام از انواع این موسیقی بسته به شرایط محیطی و فرهنگی بلوچستان دارای تنوع بسیاری هستند. در موسیقی آوازی بلوچ از صدای آواز یک ساربان شتر تا مویه و شادی دارای تنوع شگرفی است. بلوچ از روزی که به دنیا می آید با شپتاکی برایش جشن سرور برپا می شود. وقتی که می خواهد بخوابد مادر یا دایهاش برایش لیلو یا لالایی در گوشش زمزمه می کند. با سوت عاشق می شود و با نازینک عروس(دامادش) می کنند. وقتی که دلتنگ می شود لیکو یا زهیروک گوش می دهد(می خواند). در مرگ عزیزانش موتک می شنود. این گونه است که موسیقی در لحظه لحظه زندگی او حضور دارد.
در بخش بعدی به بررسی مذهب،توتم، اسطوره و کشاورزی (طبیعت) در فرهنگی بلوچی خواهیم پرداخت.
ادامه دارد …
باسلام وارادت
دوست گرامی از یک سمت می پذیرید که زبان مثل درختییست که جوانه می زند برگ ریزان دارد از سمتی
نمی پذیرید……….
چرا خط اوستایی خط میخی خط پهلوی منسوخ شدند خط سید هاشمی به امید خدا به همین سرانجام دچار خواهد شد چه شما بخواهید یا که مقاومت نمایید
من از جوانی وشور شما لذت می برم ولی از ترس شما متعجبم که از مشتی کم سواد می ترسی و عملتان را گذاشتی محافظه کاری ازخط این رستم دستان پاکستان نیست این من و شماییم که هم رنگ جماعت شدیم وبا جریان آب حرکت می کنیم خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت کم سواد شدیم زبان شناسی مثل دکتر باطنی نظر دکتر انوری را اگر باطل بداند ملت جمع نمی کند نظریه و ادله اش را می آورد واگر محافظه کاری نماید
بهتراست لقب زبان شناس بودنش را باطل نماید باید من وشما حرات گفتن وشهامت تغییر پذیری داشته باشیم
والبته این را در شما کمی حس کردم چون قبلاها بیشتر سخت سری می نمودید متوجه شدم که موضع ملایم تری برگزیدید
وحقیر این را به فال نیک می گیرم وبه حمایت جوانانی چون شما می بالم …. ارادتمند