گفتاری درباره کتاب پدران فرزندان نوه ها
این کتاب اخیر را چند سال پیش از طریق وب سایت نویسنده پیش از آنکه مجموعه منتشر شود خوانده بود. متن اولیه ی آن به زبان انگلیسی بود. چند صفحه ای از داستان هایی که در آن وجود داشت آمده بود. هرچند مدتی نسبتا زیاد از انتشار اولیه آن در ایران می گذارد ولی من تا چند هفته پیش که آن را دیدم از کتاب فروشی خریدم.
اگر بخواهم کتاب را در یک جمله توصیف کنم می شود گفت که آموزش اخلاق و حکمت از طریق گفتن داستان است. خود پائولو در مقدمه کتاب به زیبایی درباره ی این موضوع سخن گفته است. ادبیات تعلیمی در ادبیات همه ی ملل بخش بزرگی را تشکیل می دهد. بخش بزرگ از ادبیات کهن فارسی در دسته ادبیات تعلیمی قرار می گیرد. داستان بخشی از این تولیدات ادبی است. پیام و حکمت های متعالی را می توان به روش گوناگون به مخاطب منتقل کرد. نویسنده می تواند با نوشتن کتاب یا مقاله ای مفاهیم مورد نظر را به مخاطبان خویش منتقل کند. او می تواند با تجزیه و تحلیل و استدلال های گوناگون مفاهیم را به شنوده یا خواننده برساند. اما این روش برای بسیاری که از درک مفاهیم عالی عاجز هستند و یا با پیشنیازهای قبلی برای دریافت پیام آشنایی ندارند بسیار دشوار است. حکیمان و دانشمندان برای اینکه پیام خود را منحصر به افراد خاصی نکنند و سطح وسیعی را در بر گیرد پیام های خود را در لفافی از داستان می پیچند.شیرینی داستان تلخی پیچیدگی را از بین خواهد برد. این روش حتی در کتب مقدس دینی بارها به کار رفته است.مثلا در قران بارها خداوند برای انسان داستان می گوید ویا در سایر کتب آسمانی به همین منوال است.
داستان مخاطب خود را به مفهومی که نویسنده در ذهن داشته راحت تر می رساند. حال اگر این حکمت به روش مقاله و استدلال بیان می شد تعداد اندکی آن پیام ها را درک می کردند.
کوئلیو مجموعه داستان های حمکت آموز را از جاهای مختلف از فرهنگ های مختلف با ذکر یا بدون ذکر نقل کننده در این کتاب جمع آوری کرده است. در این کتاب چندین داستان ایرانی از سعدی و مولانا هم نقل شده است. نویسنده سعی دارد مانند بلندگویی بار دیگر آن پیام ها را به مخاطبانش منتقل نماید. برخی از داستان ها به علت عبور از فیل ترهای ترجمه ظاهر زیبای خود را از دست داده اند ولی اصل پیام بدون کمی و کاستی به مخاطب منتقل می شود.
یکی از ویژگی های این کتاب مختصر بودن داستان ها است. بیشتر داستان ها در یک صفحه تمام می شوند و کمتر داستانی به دو یا سه صفحه می انجامد. همین اختصار باعث می شود که مخاطب از خواندن خسته نشود و خیلی زود به پیامی که منظور نویسنده بوده برسد. این گونه داستانها را معمولا لطیفه می دانند. لطفیه به معنای طنز در اینجا مورد نظر نیست. در لطیفه نقال سعی می کند در کوتاهی ترین کلام ممکن پیام را به مخاطبش منتقل کند.