پسرک و دوچرخهاش
دوچرخهاش را بر می دارد. «بچه برو یک کیلو گوجه بگیر». آن طرف جاده می رود. دورچرخهاش را زمین می گذرد. وارد مغازه می شود کمی گوجهها را زیر رو می کند. به اندازهی پولی که دادهاند سالمترها را سوا می کند. مغازهدار کیسه پلاستیکی که گوجهها را به دستش می دهد.
آرام آرام قدم می زند. سوار دوچرخهاش نیست. امروز امتحان ندارد. به فکر این است ظهر که بی کار شد با دوچرخهاش در شهر بی خیال امتحان فردا چرخی بزند. لبه جاده رسیدهاست. دو طرف را نگاه می کند. ماشینهایی از دور پیدا هستند. کمی دست دست می کند. یک ماشین از کنارش با سرعت عبور می کند. کمی مانده بود ها ….
ماشینی دیگر ظاهر نیست. خوب الان وقتش است. دست دوچرخهاش را می گیرد تا او را همراه خود از جاده عبور دهد. کارگران مشغول کار بر روی جاده هستند. به آنها نگاهی می اندازد. به آن طرف جاده نگاه می کند. « الان می رسم…» با خود حرف می زد. فردا رینگ دوچرخه را عوض می کند خیلی لق لق می زند. دوچرخه از دستش افتاده بود. چرخهایش زیر چرخ غلتک آرام آرام می رفت. هیمنه این غول آهنی هراسی در دلش انداخته بود. چرخها آرام آرام کارشان را می کردند. چقدر آرام بود.
اوه! اوره اوه! صدای از اطراف به گوشش می رسید. کارگران بودند. صدایشان رسا نبود ولی کم کم به گوشش می رسید. « اوه کشتیش بچه مردم و» کار تمام شده بود چرخها کارشان را خوب بلد بودند. سینه پسرک بر سینه جاده رسیده بود.
پ.نوشت: دیروز یکی از دانش آموزان بر اثر برخورد با دستگاه غلتک به دیار باقی شتافت به همین سادگی! تمام!
ممنون اگر اطلاع رسانی کنید.
حق گو .جوتد صادقی http://haggoo.blogfa.com/post/554
سایت بلوچ پرس ..
http://balochpress.net/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D8%B1%D8%A7%D8%B3/
وب اطلاع رسانی از بلوچستان ایران
http://newsbaluch.blogfa.com/
http://zeyaifirozabad.mihanblog.com/post/78
با سلام
جمعی از خبرنگاران شرق و جنوب شرق با هدف اطلاع رسانی دقیق و بیان مشکالت جامعه و حرف حق و با شعار وحدت اسلامی سایت تحلیلی و خبری جنوب شرق کشور را تاسیس نموده اند.
از شما دوست عزیز درخواست لینک سایت را داریم.
مدیر سایت
http://jonobshargh.vcp.ir