اولین انیمیشن جهان در شهر سوخته و داستان درخت آسوریک
شهر سوخته
شهر سوخته نام بقایای شهری باستانی است که در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل – زاهدان واقع شده است. این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سالهای ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند. این شهر رازهایی از تمدنی 5 هزارساله را بازگو می کند.
گفته میشود، شهر سوخته پیشرفتهترین شهر جهان قدیم بودهاست و حتی بسیار پیشرفتهتر از دولت شهر کرت که سینوهه در کتاب خود از آن یاد کردهاست. به اعتقاد برخی باستانشناسان اگر بخواهیم به معنای کامل و دقیق شهر سوخته توجه کنیم، این شهر را باید یکی از قدیمیترین شهرهای دنیا دانست، چرا که معدود شهرهائی پیش از آن، از نظر امکانات و اصول شهرنشینی با آن قابل مقایسه هستند
کلنل بیت، یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است. پس از او سر اورل اشتین با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات مفیدی در خصوص این محوطه بیان کرده است. بعد از او شهر سوخته توسط باستانشناسان ایتالیایی به سرپرستی مارتیسو توزی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفت. این شهر یکی از آثارتاریخی استان سیستان و بلوچستان به شمار می آید.
اولین انیمیشن
قدیمیترین نمونههای تلاش برای بدست آوردن توهم حرکت در طراحی ایستا را میتوان در نقاشیهای دوران نوسنگی غارها پیدا کرد، در جائیکه حیوانات با چندین شکل پای رویهم افتاده مجسم شدهاند، که آشکارا کوششی برای رساندن احساس حرکت است. سفالینه ای متعلق به مردم شهر سوخته یافت شده است که نقوش روی این جام، تکراری هدفمند دارد و حرکت را نشان میدهد. تکراری که پایه و اساس هنر انیمیشن امروز است.
این جام پایه دار که رنگ بدنه وخمیره ان نخودی ورنگ نقوش قهوه ای تقریبا” روشن است.دارای مشخصه ای است که در دیگر ظروف یافت شده دیده نشده است.هنرمند با طرح 5صحنه که هرصحنه با دیگری تفاوت اندکی دارد تلاش نموده تا حرکت را نشان بدهد.دراین صحنه ها
1 ) ابتدا بزی یک بوته گیاه را می بیند
2) حیوان کمی جلوتر می رود
3) بز به بوته می رسد
4) سپس کمی از بوته بالاتر میرود
5) و درنهایت بزرا مشغول خوردن برگهای بوته به تصویر کشیده است.
این ظرف از تدفین شماره 731 شهر سوخته بدست امده است که یکی از غنی ترین قبور این شهر بوده است.
درخت آسوریک
درخت آسوری یا درخت آسوریگ کتابیاست نوشتهشده به زبان پارتی و خط پهلوی کتابی و از معدود متنهای غیر دینی است که از زبان پارتی (آمیخته به پارسی میانه) برجای ماندهاست.
در این داستان شاهد گفتمان درخت آسوری (درخت آسورستانی، درخت خرما) و بز هستیم که در فرجام به برتری بز میانجامد. شاید بتوان بز را نماینده دین زرتشت و درخت آسوریک را نماینده دین چندگونهپرستی آسور دانست. درخور نگرش است که در آیین دینی آسوریان درختی خشک به کار میرفته که آن را با زر و زیور ساختگی میآراستند. بی پروا و خشن بودن بز را هم در گفتگو میتوان دلیل بر برتری اجتماعی مزداپرستان دانست.
داستان آن
در سرزمین سورستان درختی بلند رسته بود که بنش خشک بود . برگهایی سبز داشت و میوه هایی شیرین می آورد . روزی آن درخت بلند با بز نبرد کرد که : من بر پایه داشته های بسیاری که دارم از تو برترم ، از جمله آن هنگامی که میوه نو بر میآورم ، شاه از میوه های من می خورد ، از چوب من کشتی می سازند ، از برگهایم جاروب می سازند ، از من طناب می سازند تا تورا ببندند ، سایه ام در تابستان سایبان شهریاران است و آشیان پرندگان هستم و اگرمردم مرا نیازارند تا روز رستاخیز جاوید وسبز بر جا میمانم .
بز در پاسخ به او گفت : هر چند که مرا مایه ننگ است که به سخنان بیهودهات پاسخ دهم اما ناچار از سخن گفتنم . برگهای تو در درازی به مو های دیوان می ماند که در آغاز دوران جمشید بنده مردمان بودند. ( من آنم که در دین مزدیسنی و در پرستش ایزدان از شیر من بهره می سازند. ) کمربندی را که مروارید در آن می نشانند از من میسازند و نیز از پوستم مشک می سازند . سفره های سور را با گوشت من می آرایند . پیش بند شهریاران را ازمن می سازند . پیمان نامه هارا بر پوست من می نویسند. زه کمان را از من می سازند . برک و دوال را از من می سازند . من میتوانم از کوه به کوه در کشورهای بزرگ سفر کنم و مردمانی از نژادهای دیگر را ببینم. از شیر من پنیر و افروشه / حلوا و ماست می سازند و دوغم را کشک میکنند . حتی بهای من در بازار بیش از بهای خرمای توست . هر چند که سخنانم دری است که در پیش گراز انداخته باشند اما بدان که من در کوهستان های خوشبو چرا می کنم و از گیا هان تازه می خورم و از چشمه های پاک می نوشم . در حالی که تو همچون میخی بر زمین کوبیده شدهای و توان رفتن نداری. بدین ترتیب بز پیروز و سربلند از آنجا رفت و درخت خرما سر افکنده بر جای ماند.
چند بیت از آن
پد نام ی یزدان
درختی رست است تر او شثر و آسوریک
بنش خوشک است سرش هست ترر
شیرین بار آورتن
مرتوهمان وسناد
که ترجمه ی آن چنین است:
درختی روبیده است ورای کشور آسورستان
بن آن خشک است و سر آن تر است
شیرین بار آورد
مردمان را.
نکته پایانی
اولین انمیشین جهان که بر روی سفالینهای در شهر سوخته در زابل یافته شده است تلاشی است برای نشان دادن داستان درخت آسوریک که از معدود متون غیر دینی باقی مانده از دوره ایرانی میانه غربی، پهلوی اشکانی است.
منابع
۱. http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%87%D8%B1_%D8%B3%D9%88%D8%AE%D8%AA%D9%87
۲. http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C
۳. http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=85060
۴. http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=86807
۵. http://www.seemorgh.com/2482/8006.html?tabid=2482&conid=8006&&&&PortalAlias=culture&PortalAlias=culture&PageNo=2
۶. http://www.seemorgh.com/culture/2482/8006.html
۷. http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%AA_%D8%A2%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C
۸. تاریخ زبان فارسی ، محسن ابوالقاسمی انتشارات سمت
۹. درخت آسوریک، احسان طبری
http://www.iranicaonline.org/articles/draxti-asurig.۱۰.