مرغ و خروس نامه
این دو از همزیست های ما هستند. زندگی تقریبا مسالمت آمیزی با هم دارند. سرکار خانم برای خودش می چرخد، خاکها را مدل طوفان دوار به هوا پرتاب می کند. در اثر طوفان ایشان گودالی در محل زندگی شان حفر می شود. بر اثر گردخاکی که خانم به پا کرده جناب خروس سر از پایش قابل شناسایی نیست. گاه این دو ترک تخاصم می کنند. خروس بیشتر سعی می کند خودش را از جدل برهاند. شیطنت سرکار خانم گاه گل می کند. خروس به او بی محلی می کند. نوک زدن و کندن پرهای دم جناب خروس برای سرکار جنبه تفنن و جنگ افروزی پیدا می کند. آن وقت گردخاکی به پا می شود که بیا و ببین. به هم پریدن چند دقیقه بیشتر طول نمی کشد، سپس هر کس به حالت قهر چاله ای بر روی زمین حفر می کنند