منیر مومن
من از دل بیچاره و دل از من بیزار است
خدایا این زندگی بخشیده را ببر که گم گشتم من
کجاست مهر و وفا ضمانت دار کجاست
که امسال گذشت هنوز چشم در راهم من
گناه من این است که هیچ گناهم نیست
میار من این است که بی میارم من
من مردهام که مرا خوشی غم کشتهاست
برای چله بهاری زمینی سوختهام من
سیمین بر وقتی از بالا نیمه شبان می آید
سایه خدایی را چون لوار تفتیدهایم من
عطا برای جنت چه دین باشد چه دنیا
ثواب من گناه است، گناهکارم من