پسرک و دوچرخهاش
دوچرخهاش را بر می دارد. «بچه برو یک کیلو گوجه بگیر». آن طرف جاده می رود. دورچرخهاش را زمین می گذرد. وارد مغازه می شود کمی گوجهها را زیر رو می کند. به اندازهی پولی که دادهاند سالمترها را سوا می کند. مغازهدار کیسه پلاستیکی که گوجهها را به دستش می دهد. آرام آرام قدم…