اشعاری از خیام

امروز روز خیام آن دانشمند رند است.

خیام

این کهنه رباط را که عالم نام است         و آرامگه ابلق صبح و شام است
بزمی‌ست که وامانده صد جمشید است         قصریست که تکیه‌گاه صد بهرام است

این یکد و سه روز نوبت عمر گذشت         چون آب بجویبار و چون باد بدشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت         روزیکه نیامده‌ست و روزیکه گذشت

بر چهره گل نسیم نوروز خوش است         در صحن چمن روی دلفروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست         خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است         گردنده فلک نیز بکاری بوده است
هرجا که قدم نهی تو بر روی زمین         آن مردمک چشم‌نگاری بوده است

دانشور:

View Comments (2)

  • این رباعی رو با صدای زنده‌یاد شاملو خیلی دوست دارم
    چون ابر به نوروز رخ لاله بشست برخیز و بجام باده کن عزم درست
    کاین سبزه که امروز تماشاگه توست فردا همه از خاک تو برخواهد رست

This website uses cookies.