نامه ای به آنا
آناستازیا عزیز،امروز من به سنپترزبورگ رسيدم. مدتی در سفر بودم. از دریا و خشکی از… Read More
آناستازیا عزیز،امروز من به سنپترزبورگ رسيدم. مدتی در سفر بودم. از دریا و خشکی از… Read More
۱)ای اهورامزدا ما بندگان خشکسالت آمدهایم به درگاهت دعا کنیم تا مهر میتراییت بجوشد و… Read More
#داستان آفتاب پشت ابرهای ضخیم پنهان شده بود. نسیم صبحگاهی از روی دریا بوی نم… Read More
حافظ در زاهدان دست را تا نیمه بالا آورد. چندین تاکسی از کنارش به سرعت… Read More
This website uses cookies.