هرج و مرج در آموزش
آموزش در هر سطح و شیوهای همیشه با نظم و ثبات تداعی می شود. اما اگر در روند آموزش هرج و مرج و بی ثباتی رایج گردد تکلیف آموزش به طور کلی چه خواهد بود؟ آیا می توان از سیستم دچار شک و سردرگم توقع پیدا کردن سمت و سوی مناسب در آموزش را داشت؟ چند صباحی است ما باردیگر به روال سالهای پیشین بر سر کلاس و درس حاضر می شویم اما همانند سالیان پیش نظم و ثبات دو رکن اساسی آموزش به بوته فراموشی سپرده شدهاند.
برنامه ریزی یکی از ارکان یک سیستم است. سیستم آموزش نیز برای حرکت در هر سطحی نیاز به برنامههای دقیق و مدون دارد. برنامههایی که بتوانند اهداف کلی و جزیی از پیش تعیین شده را در قالب آموزش و پرورش به پیش ببرند. حال اگر سیستم به هر نحوی از انحای دچار عیب شد باید چه کرد؟ جواب خیلی ساده است:برنامهریزی
پس از مدتها تجربهٔ آموختن و آموزش در سیستم پیشین و فعلی باید بگویم ضعف مفرطی در تدوین برنامهٔ درست در سیستم آموزش کشور به چشم می خورد. هنوز اول هر سال آموزشی برای دستاندرکاران این امر به درستی مشخص نیست که در آن سال و هر مقطعی از زمان به دنبال چه هدفی در کار خود باشند. بیشتر مدیران و مسئولین در چنبره کنترل امور و روزمرگی گرفتار شدهاند. به عبارت دیگر اگر آنها هنری داشته باشند صرف نگهداشتن امور و گذراندن ساعات کاری می شود تا برنامهریزی و تدوین جهت حرکت در نهاد و سازمان خود.
حال می خواهم به نمونههایی از این عدم ثبات و برنامگی در آموزش در اطراف خودم بپردازم. تقریبا یک ماه از شروع رسمی آغاز به کار مدارس می گذرد اما متاسفانه تنها چیزی که در این مدت مشاهده نکردهام برنامهریزی و هدفمند بودن کارها بوده است. بسیار از مدارس هنوز برنامهٔ درسی هفتگی خود را تدوین نکرده اند. مدارس برنامهٔ درسی را روزانه به دانش آموزان و معلمان اعلام می کنند. برخی مدارس حتی برای برخی دروس دبیری در نظر نگرفتهاند. مسئولین آموزش هر روز در سازماندهی نیروها تغییراتی می دهند.
چنین کارهای نشانگر عدم التزام مسئولین آموزشی به اهداف آموزشی و مسایل مربوط به آن است. تغییرات بدون برنامه و عدم حفط ثبات در سیستم آموزش روند آموزش را دچار بحرانهای دایمی خواهد کرد. آفت آموزش عدم وجود برنامه ریزی صحیح و نبود ثبات کافی در رویکرد جریان آموزش است. امیدوارم همه مسئولین آموزشی به خصوص در سطوح پایین تر بیش از پیش درک سیستماتیکی از آموزش پیدا کنند.