بود آیا؟
برداشتی آزاد از یکی از اشعار مبارک قاضی
برای نشان دادن اندیشههای نهفته در اشعار نوین بلوچی
گویند مردم، زمانه زمانهای دگر است
اما این دل همانی است که بودست
بود آیا؛
آفتاب به هنگام پرتو فشانی کند؟
بود آیا؛
ستارگان به «گلزمین» آیند؟
بود آیا؛
بلبل الحان کند
بود آیا؛
شادی و سرور بدون مویه شود
لبخندت مرا شعر و غزل خواهد شد
بود آیا؛
جحیم آتشی بر آب شود؟
صاعقه از دیدگان چون ابر روان شود
بود آیا؛
«گوریچ۱» چون نسیم خرامان شود
بود آیا؛
انجیر چو خرما بپزد
بود آیا؛
انسان بار دیگر چنین شادمان شود
بود آیا؛
انسان به خویشتن خویش باز گردد؟
بود آیا؛
در جهان عالمی نو بنا شود؟
زمین با آسمانی بدل شود؟
بود آیا؛
خورشید از غروب برآید؟
بود آیا؛
این زندگی با کامیابی شود؟
من آن روز،
به دست و پای مردم خواهم افتاد
«بود آیا
که خرامان ز درم بازآیی
گره از کار فروبستهی ما بگشایی»۲
————–
۱. باد سرد زمستانی
۲. بیتی از عراقی
سلام دوست من.
اومدم سری بهت بزنم مطالبتو خواندم برام جالب بود.
اگرموافق باشی تبادل لینک انجام دهیم تا دوستان دیگرهم استفاده کنند.
خبر با شما.