گور بابای

فایل صوتی ظاهرا یکی از کلاس دکتر شفیعی کدکنی درباره زبان های محلی و زبان های میانجی همانند فارسی صحبت می کنند. در آنجا اینگونه استدلال می کنند که پرداختن به زبان محلی بخصوص از طرف دول استعماری باعث شکل گیری هویتی کاذب شده که منجر به گریز از زبان محلی به زبان دیگر شده است. ایشان دلیل رویگردانی از زبان را نداشتن گنجینه‌های ارزشمند همانند مثنوی، سعدی یا حافظ می داند.

برای این پدیده ایشان گذر از زبان پارسی به اردو و سپس انگلیسی را در شبه قاره مثال می زند.

هرچند در این سخنرانی او پرداختن به زبان محلی را به عنوان پشتوانه زبان و فرهنگ میانجی مناسب می داند اما در استدلالش می شود رابطه زبان‌های ایرانی و زبان پارسی را از همان نوع دانست.

مثلا ما بلوچی یا کردی می خوانیم می بینیم به ظن ایشان بعدا می فهمیم این زبان ها چیزی ندارند پس می گوییم «گور بابای…» ما می رویم پارسی می خوانیم یا فارس می شویم!؟

این سخن ایشان هر چند دارای فرضیات درست و نادرست است اما نتیجه یا نتایج بحث مغشوش است.

پس از پایان استعمار بریتانیا در هند استراتژی تولید و تقویت کشورهای نوظهور با زبان و ملیت‌های جدید رویکردی جهت مواجه با مستعمرات بود. تقویت ناسیونالیسم، مرز کشی‌های پرمناقشه، دمیدن بر آتش تفاوت های مذهبی و زبانی و … باعث شد حضور استعمارگر در قالب میانجی موجه باشد.

در ایران زبان های میانجی متعددی در ادوار گذشته و حتی فعلی وجود داشته و دارد. مهمترین آنها پارسی دری، عربی ، ترکی یا برخی نقاط کردی و بلوچی بوده اند.

در شرق بلوچی یکی از زبان های محاوره‌ای میانجی منطقه بود اما مردم نقش نوشتاری برای آن متصور نبودند حتی نوشتن به زبان محلی را عجیب می پنداشتند.

زبان رسمی حکومت کلات بلوچستان و مناسب رسمی آن همه به زبان پارسی دری ثبت می شد.

در آموزش مکتبی که محوریت اصلی آن مسایل دینی بود، رکن اصلی آموزش ادب پارسی بود. سعدی، نظامی، جامی کمی کمتر شاهنامه محتوای سواد مکتبی پیش از مدارس مدرن را تشکیل می داد. همین شد که پدربزرگان ما که بقول سعدی «همه عالمان دین بودند»جزو اولین معلمان مدارس نوین روستای زادگاهشان شدند.

اسناد و اقوال رد بدل شده میان مردمان به پارسی دری کتابت می شد اما از طرفی حماسه، رزم و بزم، عیش و عشرت با کلام بلوچی سینه به سینه نقل می شد. رومیو و ژولیت اینجا شد «عزت و میرک»، با «هانی و شی مرید» هجر و دلدادگی را تجربه کردند، همراه با «چاکر» و خواهرش «بانری»هند را فتح کردند. اما هرگز کسی نگفت گور بابای بلوچی من می روم فارس می شوم!

در پس نگاه ایشان به زبان های محلی و زبان میانجی پارسی این نگرانی نهفته است که نکند زبان محلی آنچنان ترقی کند که جایگاه زبان فارسی را به خطر اندازد. حال آنکه مشاهده شد زبان میانجی پیش از آنکه استعمارگری بیاید و برود ، قرن ها نقش خود را به درستی ایفا کرده است. داد و ستدهای فرهنگی و زبانی بین جوامع وجود داشته و هیچگاه این تبادل به چشم خطر یا چالش نگریسته نشده است.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *