نوشتههای مشابه
سیه مارِ نیلگ
توسطدانشور
لنگ بسته بر سر و صورتش را باز کرد. عرق را از سر و رو بر زمین چکاند. غرق در خیالاتش گوشه ی کپر کز کرد. مه گنج بر آتشدان دیگ کوچکی را بار گذاشته بود. – هان گنگوزار چه شده؟ کشتی هایت غرق شدن؟ – قجرها سرو کله شان پیدا نشده این طرفا؟ –…
داستان به روز رسانی سیستم عامل کامپیوتر من
توسطدانشور
امروز دی وی دی که برای نصب و به روز رسانی سیستم عامل کامپیوترم سفارش داده بودم به دستم رسید. متاسفانه پست چند مدتی است که بسته ها را بسیار دیر به ما می رساند. معمولا بسته های پیشتاز طی دو یا سه روز به ما می رسیدند ولی این بار بیش از یک هفته…
معضل قاچاق سوخت در سیستان و بلوچستان
توسطدانشور
امروز بر طبق روال کاری باید به طرف منطقه بمپور می رفتم. در مسیر جاده ایرانشهر–بمپور ظاهرا شب گذشته تصادفی در حوالی روستای محمدآباد رخ داده بود. در حادثه یک دستگاه ماشین پژو از مسیر منحرف شده و در اثر برخورد با تیر برق دچار حریق می شود. این ماشین گویا حامل سوخت قاچاق بوده…
مادر خشمگین ما
توسطدانشور
مادر خشمگین ما آرام گیر. آرام باش. آرام ما باش. آرامش ما باش. این روزها آنقدر خشم خود را برافروختی که «آواران» را بر سر فرزندانت آوار کردی. آرامش ما، آرام ما باش. برای کودکان برآشفتهاند «لیلو»بخوان و برای در خاک خفتگانت کمی «لیکو». مادر ما چه بر دل داشتی که بر رویش سنگینی می…
غبار با سوار
توسطدانشور
بخش نوشتار زبان بلوچی بسیار جوان است. این کمبود در زمینه تولیدات ادبی با منشا فرهنگ و ادب بلوچ بسیار به چشم می خورد. به قول سایه شاعر توانمند پارسی «به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند». این است که گاه گداری از پس یک غبار سوار یا سوارانی ممکن است پیدا شود….
