اشعاری از خیام
امروز روز خیام آن دانشمند رند است.
این کهنه رباط را که عالم نام است و آرامگه ابلق صبح و شام است
بزمیست که وامانده صد جمشید است قصریست که تکیهگاه صد بهرام است
□
این یکد و سه روز نوبت عمر گذشت چون آب بجویبار و چون باد بدشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت روزیکه نیامدهست و روزیکه گذشت
□
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است در صحن چمن روی دلفروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
□
پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است گردنده فلک نیز بکاری بوده است
هرجا که قدم نهی تو بر روی زمین آن مردمک چشمنگاری بوده است
این رباعی رو با صدای زندهیاد شاملو خیلی دوست دارم
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست برخیز و بجام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه توست فردا همه از خاک تو برخواهد رست
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت… چه عالی می سراید این شاعر زنده یاد.