حال بیایید ریشه بلوچ را از اسطورههای ایران و شاهنامه زیر رو کنیم و ببینیم چطور بلوچ در بلوچستان فعلی یکجا نشین شد. در شاهنامه تقریباً همین ولایت ساحلی مکران خوانده شده است. مکران چند شهر داشته که تیز بندر آن و در کنار دریا بوده و پنچپور هم مرکز آن محسوب میشده است که اینک با نام پنج گور در کشور پاکستان است.نام مکران را اولین بار در پادشاهی کیکاووس و داستان جنگ هاماوران می بینیم که عمده بخش های آن نامتعارف و کاملاً افسانه ای است. بعدها وقتی کیخسرو در جنگ بزرگ با افراسیاب و کین خواهی پدرش سیاوش در به در دنبال افراسیاب فراری می گردد آنجا قصه مکران و حاکمش مختصری گفته می شود.
در ابتدا لشکرآرایی کیخسرو اشککش سردار کوچ و بلوچ با پرچم پلنگ در سپاه کیخسرو حضور دارند. سپاهی ز گردان کوچ و بلوچ… در همین جا آمده است. محل سکونت احتمالی کوچ و بلوچ نواحی جبال بارز،کرمان است.
مکران در زمان کیخسرو احتمال همانند سایر مناطق حاکمی اهل همانجا داشته است. کیخسرو از شاه مکران تقاضا اطاعت و یاری می کند ولی شاه مکران چنین می گوید
زمانه همه زیر تخت منست
جهان روشن از فر بخت منست
چو خورشید تابان شود بر سپهر
نخستین بر این بوم تابد به مهر
همم دانش و گنج آباد هست
بزرگی و مردی و نیروی دست
چون قرار است کیخسرو از مسیر مکران عبور کند شاه مکران می گوید اگر راه می خواهی عبور کن ولی اگر پادشاهی اینجا را می خواهی “ور ایدونک با لشکر آیی به شهر برین پادشاهی ترا نیست بهر”. خسرو پس از شنیدن این پیام به ختن می رود و سه ماه بعد به مکران بر می گردد.
کیخسرو پیکی به طرف شاه مکران می فرستد و او را تهدید می کند که از او اطاعت کرده و توشه راه لشکر را مهیا کند. شاه مکران نمی پذیرد و جنگ در می گیرد. فردوسی درباره سپاه مکران چنین می گوید:
زمین کوه تا کوه لشکر گرفت
همه تیز و مکران سپه بر گرفت
بیاورد پیلان جنگی دویست
تو گفتی که اندر زمین جای نیست
از آواز اسپان و جوش سپاه
همی ماه بر چرخ گم کرد راه
تو گفتی بر آمد زمین بآسمان
دگر گشت خورشید اندر نهان
در همان اوایل جنگ شاه مکران کشته شد. یکی از سپاهیان کیخسرو گفت سر او را ببریم ولی کیخسرو او را از این کار منع کرده و می گوید
سر شهریاران نبرد ز تن مگر نیز از تخمه اهرمن
پس شاه مکران با احترام و آیین ایران باستان گوردخمه می شود. شاه و لشکرش یک سال در مکران ماندن سپس از آنجا رفتند. کیخسرو حاکمیت آنجا را به اشککش و سپاه کوچ و بلوچ بخشید. پس بلوچ در مکران جای گرفت.
به لحاظ تاریخی بلوچ آخرین بار از ترس ظلم سلجوقیان به سمت بلوچستان خشک و بی آب و علف فرار کردند و در همین بلوچستان تاریخی سکنی گزیدند.