به کدام عمل گرایی می گراید؟
برخی دوستان در نوشتههایشان در تبین موضوع عملگرایی مطالبی نوشته و می نویسند. اما برای من موضوع خیلی واضح نیست که ایشان به کدام نوع عملگرایی گرایش دارند؟ من فقط دغدغههای خود را در این باره بیان می کنم. امید که راهی برای توسعه متوازن و همه جانبه جامعه از این منظر پیدا شود.
اول رک راست حرف خودمان را بزنیم لطفا در لفافه و پشت تعاریف و لغات ثقیل منظور خود را پنهان نکنیم. در ادامه من فهم خودم را از عملگرایی بیان می کنم. اگر منظور شما هرکدام از آن گزینهها بود لطفا در همان خط منظور و اهداف خود را بیان کنید. در ادامه نحوه تعامل دنیا مجازی و واقعی را برای انجام کارها بیان می کنم.
برای من عملگرایی چنین فهمی ایجاد می کند:
اول: عملگرایی فصلی: ما برای یک مدت مشخص می خواهیم گروهی را تشکیل می دهیم تا به اهداف از پیش مشخص برسیم بعد از گذشتن آن مدت دیگر نه گروهی می ماند نه عملی چون دیگر آن اهداف موضوعیت ندارند. مثال خیلی ساده انتخابات. برخی از دوستان در مدت مشخصی گرد هم می آیند سپس بعد از تمام شدن آن فصل هر کدام پی کار خود می روند. من به اهداف این گروه کاری ندارم و در مواردی آن را تا حدودی هم تشویق می کنم که چنین کارهایی انجام شوند. اما مشکل من با این گونه عملگرایی دو بحث مقطعی بودن و افق پایین چشمانداز اهداف گروه است. ما اگر به دنبال توسعه اجتماعی پایدار برای جامعه بلوچستان هستیم افق دیدگاه خود را باید بسیار بالاتر از انتخابات و کارهای مقطعی این چنین بگذاریم.
دوم: عملگرایی تشکلی: منظور از این گونه عملگرایی این است که ما با هم یک گروه،انجمن،موسسه یا چیزهایی از این دست تشکیل دهیم. بعدا اهدافی را که از قبل با هم در ذهن داشتیم و به توافق اصولی رسیدیم به دنبالشان باشیم. در این نوع عملگرایی من چند نگرانی دارم که زیاد امیدوارم به نتیجه رسیدن این گونه حرکات نمی کند. اول پیشینه این گونه کارها در جامعه ما است. ما به دلایل دورن جامعهای و برونی در کارهای گروهی و تشکیلاتی بسیار ضعیف عمل کردهایم. عوامل بیرون را اگر همیشه برقرار بدانیم ما باید با اصلاح فرهنگی و نقد دورن جامعهای زمینه ساز بسترهای مناسب برای پذیرش این کارهای در جامعه خود شویم. بگذارید مسئله را ساده کنم. من در همه شهرهای استان نمونههایی از تشکلها غیر دولتی و مدنی در ذهن دارم که صرفا به خاطر ضعف فرهنگی حتی نخبگان آنجا کار به بن بست رسید. در زاهدان،ایرانشهر،چابهار و… گروه کنار هم جمع شدند بعد از چند صباحی کرکرهها را پایین کشیدند. چون نه نمی توانستند با هم بسازند نه می دانستند به دنبال چه باشند. الان اگر از مردم آن شهر بپرسید چنین موسساتی را حتی شاید به یاد هم نیاورند و متاسفانه خیلی از نخبگان ما سرخورده از ندانم کاریها برای خود کنج عزلتی برگزیدهاند. سوال مشخص من آیا ما و جامعه آمادگی از هر لحاظ برای چنین کارهایی را داریم یا خیر؟
سوم: عملگرایی ریاستی: گروهی برای ارضای حس برتری جویی، راهبری و در مرکز توجه قرار گرفتن می خواهند برای خود گروهی ایجاد کنند. سپس خود بر آن جمع تسلط داشته باشند.در ادبیات علوم سیاسی به این نوع گروهها گروه فشار گفته می شود. برخی افراد برای این که برای خود شخصیت حقوقی ایجاد کنند به دنبال ایجاد گروهی از هم فکران هستند تا با تحصیل وجه حقوقی در تعامل اجتماعی نقش پر رنگ تر داشته باشند. مشکل من با این گونه تشکیلات نداشتن اهداف توسعه محور و مانند گروه اول عملگرایی مقطعی بودن کارهایشان است. دومین مشکل نداشتن افق دیدگاه وسیع برای رسیدن به اهداف بلند مدت توسعه است. سوم این که تشکیل این گونه گروهها با محوریت فرد یا گروهی محدود است و تمایلات جامعه چندان در آن نقشی نداشته پس در رسیدن به اهداف جامعه ما چندان دغدغهای از سوی آنها نخواهیم دید. مثال کدخدایان،سردار و چیزهایی از این قبیل است که محور محوریت فرد به خصوص شکل عملگرایی به خود گرفته است.آیا قرار است سردار وبی داشته باشیم؟یا در چانهزنیهای اجتماعی سهمخواهی کنیم؟
چهارم: عملگرایی فردی: من ایدهای در ذهنم دارم می خواهم آن را برای خود یا جمعی دیگر اجرا کنم. برای اجرا ایده مقدمات اولیه را برای اجرا فراهم آورده تا وارد فاز اجرا شویم. این گونه عملگرایی بسیار وابسته به خلاقیت فردی است. منفعت این گونه اعمال به گروه کوچکی از جامعه معمولا می رسد. از ایده تا اجرا بیشتر مراحل در مدیریت فرد است. مثلا من می خواهم به دانش آموزان کتاب کمک درسی اهدا کنم. با تنی چند از دوستان مشاوره می کنم سپس با کمک آنها آن را اجرا می کنم. کاری که چند بار با همت دوستان از ایده به عمل مبدل شده است. نمونه آبادان که الان در جریان است یک ایده فردی همراه با پیگیری و خلاقیت فردی است. محدوده اثر گذاری این گونه کارها معمولا پایین است. این گونه کارها چندان نیازمند بسترهای از پیش تعریف شده نیستند.توصیه می کنم افراد با در نظر گرفتن تواناییهای خویش ایدههای سودمند خود را برای جامعه اطراف خود عملی کنند تا برچسب عملگرایی داشته باشند. اینگونه نباشد جامعه ما را جمعی حراف و بدون عمل تصور کند.
پنجم: عملگرای وبی: در دنیا وب کارهای زیادی برای انجام دادن در همان فضا وجود دارد. چون محیط وب دیداری و نوشتاری است برای تعامل فکری و گفتمان بسیار مناسب است. شما فرد را ضرورتا کاملا نمی شناسید ولی با خواندن نوشتههای او با فکر و اندیشهاش آشنا خواهید شد. در همان فضا می توانید خودتان نظرات را بیان کنید و نظر خود را درباره افکار دیگران بگوید. عملگرایی وبی منحصرا در فضای وب شکل می گیرد. شما با چند نفر از دوستان در دنیای مجازی یک پروژه را تعریف می کنید از امکانات اینترنت استفاده کرده و آن پروژه را به انجام می رسانید. مثلا شما می خواهید برای زبان بلوچی یک برنامه برای فرهنگ لغت ایجاد کنید. پروژه و نحوه تعامل را تعریف کرده و سپس هر کس وظیفه خود را انجام داده و بعد از مدتی برنامه را تولید خواهید کرد. این می شود استفاده از این ظرفیت بدون آنکه ضرورتا همدیگر را بشناسید خدمتی برای مردم جامعه خود انجام دادید.
یارگیری
ما برای رسیدن به اهداف جمعی خود به دنبال افراد همفکر خود برای ایجاد یک گروه هستیم. شما افکار و دغدغههای مشخصی در ذهنتان دارید. از آنها در جمعهای مختلف سخن می گوید و یا آنها را مکتوب می کنید. کم کم افراد هم فکر همدیگر را پیدا کرده و در مرحلهای به فکر تشکیل یک گروه برای رسیدن به اهداف مشترکاشان می شوند. این کلیت پیدا کردن افراد هم فکر و به عبارتی یارگیری برای ورود به عملگرایی است. بگذارید درباره مشکل این نوع یاری گیری در دنیا مجازی کمی بحث کنیم.
در دنیای مجازی هویت واقعی افراد چندان شناخته شده نیست مگر اینکه خود فرد درباره هویتش اطلاعاتی منتشر کند. جعل هویت در این فضا بسیار راحت است. هر کس به راحتی می تواند به راحتی برای خود هر نوع هویتی بسازد. حتما شما داستانهایی از گول خوردن افراد با هویتهای مجعول در دنیای مجازی شنیدهاید. البته مکانیزمهایی برای کنترل مسایل امنیتی در دنیای مجازی وجود دارد.
یارگیری در دنیا واقعی دارای فاکتورهای واقعی مناسبتری است. شما فرد را می بینید،می شناسید یا خواهید شناخت. در دنیا واقعی شما همدیگر را می بینید همه جور اطلاعات می توانید از همدیگر کسب کنید. شناخت بهتری از همفکران خود خواهید داشت چون تعاملات متنوعی با هم دارید.در ضمن یادمان باشد ما دو نوع شخصیت داریم: مجازی و حقیقی که این دو ممکن است کاملا متضاد یا مشابه باشند.
شروع عملگرایی
برای هر نوع عملگرایی باید دو فاکتور جامعه بستر و یارگیری را مد نظر قرار دهید. اگر می خواهید در دنیا وب فعالیت عملگرایی داشته باشید باید انحصارا در همان محدوده فعالیت داشته باشید. اما اگر انواع دیگر را مدنظر دارید باید یاران خود را از همان اطراف انتخاب کنید. اینکه می خواهید یاران ناشناس وبی را در فضای واقعی برای کارهای جامعه انتخاب کنید کمی دچار اشتباه هستید. چون سمت را اشتباه انتخاب کردهاید. شما می توانید از بستر وب برای تعامل با همدیگر استفاده کنید ولی اگر می خواهید یارگیری کنید باید همدیگر را از نوع دنیای واقعی بشناسید. مسیر انتخاب به این صورت است که شما چند نفری برای کارهای که می خواهید بر اساس ایدههایتان به اجرا در آورید در دنیا واقعی انتخاب می کنید سپس یکی از راههای ایجاد ارتباط را فضای وب می گذارید. سمت دیگر به نظرم درست نیست. یعنی ما در این فضای که به قول معروف هیچ کس به هیچ کس نیست نباید یارگیری برای عملگرایی غیر اینترنتی داشته باشیم. بار دیگر تاکید می کنم فضا وب را برای تعامل اندیشه و بستر ارتباط در ذهن داشته باشیم.
نکات
۱. عملگرایی با رویکرد توسعه اجتماعی و فرهنگی با چشمانداز بلند مدت جهت رسیدن به توسعه پایدار و متوازن یک ضرورت است.
۲. عملگرایی از هر نوع باشد باید نیاز،شرایط و بستر جامعه را در نظر داشت.
۳. عملگرایی بدون داشتن اندیشه و گفتمان کاری بیهوده است.
۴. جامعه ما بیشتر به اندیشه و اصلاح نیاز دارد تا کارهای مقطعی با تاثیر محدود زمانی و مکانی
۵. تبین نوع عملگرایی یک ضرورت است.
۶. فضای وب برای تعامل فکری و گفتمان مناسب است.
۷. اینکه برخی دوستان برای عملگرایی می نویسند ولی خود وارد آن فاز نشده اند خود نشانگر عدم آماده بودن آن دو فاکتوری است که در بالا ذکر شد.
سلام
تقسیم بندی مناسبی انجام دادی . سعی می کنم در توسعه مکران در حد توانم نظرم رو تشریح کنم
…
بسیار تحلیل قابل توجه ای در زمینه ی عمل گرایی انجام داده اید/ حقیقتا نمی شود با انتخاب یاران جامعه ی مجازی، گروهی واقعی را تشکیل داد که در یک سمت حرکت کنند. البته که همانطور که اشاره اکرده اید برای تعامل فکری و گفتمان، دنیای وب، جای مناسبی است.