اعجاز در آموزش و سنجش

تقریبا دو هفته‌ای است دست به کیبرد برای نوشتن در این بلاگ نبرده‌ام. امروز وقتی به برنامهٔ همیشگی که برای نوشتن در تقویمم نگاهی انداختم یادم افتاد که باید برای خالی نبود عریضه چیزی به این بلاگ بیفزایم.

باری تقریبا سه هفته است که ما با امتحانات دانش آموزان سرگرم هستیم. کارمان بیشتر با آنها گره خورده است همانگونه که زندگی ما نیز خواسته یا ناخواسته گره به زندگی آنها خورده است. بارها از طریق همین بلاگ دربارهٔ مسایل آموزشی این منطقه نکته نظراتم را بیان کرده‌ام. امروز بار دیگر با نگاهی به گذشته و نظاره به جلو آیندهٔ روشنی را با این گونه آموزش نمی بینم. متاسفانه همیشه در این مناطق آموزش در آخرین نقطه اهمیت قرار داشته است. این فقدان توجه به مسایل آموزشی ریشه در فقر شدید ما مردم این مناطق دارد. هنوز پدران و مادران دانش‌آموزان پیگیری مسایل آموزشی فزرندان خود را آنچنان که بایسته است مورد توجه قرار نمی دهند. تلاش برای امور معیشتی بیشتر زمان مادران و پدران را به خود اختصاص داده است و متاسفانه کمتر مسایل جدی آموزش آنها مورد تحلیل قرار می‌گیرد. مثلا ما سال‌های سال است از والدین دانش آموزان این مناطق متوقع هستیم حداقل در سال چندباری به آموزشگاه‌ها برای پرسیدن وضع دانش‌آموز خود مراجعه کنند.والدین ممکن است در سال فقط یک بار آنها شاید به زور تهدید و فشار از جانب اولیا مدرسه یا خود دانش اموز برای ثبت نام در روز اول به مدرسه مراجعه کنید. این اولین و آخرین باری خواهد بود که او به آنجا می آید.

کمی با خود درباره مسایل آموزشی و پرورشی درنگ می کنم. آیا ما به عنوان مسئولین آموزش و افراد بالاتر در ایجاد این مشکل دخیل هستیم. آیا ما معلمین به طوری که شایسته است برای فرزندان خود تلاش می کنیم. اینها و صدها سوال دیگر را همیشه برای خود در ذهن ملاک ارزشیابی قرار می دهم. درباره بسیاری از این سوالات باید مخاطبان ما یعنی دانش آموزان و والدین انها و نهادهای مسئول بالاتر کنکاش کنند و نظر بدهند. اما آنچه را که ما در عمل برای کار خود ملاک قرار می دهیم با توجه به ضعف‌های مفرط سیستم آموزشی، اصول پداگوژیک و علمی مورد نیاز برای آموزش هر موضوع درسی می باشد.

بار دیگر به ورقه‌هایی که قرار است در روزهای آینده دست دانش‌آموزان بدهم نگاهی می‌اندازم. بسیاری برای رسیدن به هدف تلاش کرده‌اند و خیل زیادی از آنها برای وقت گذارنی که در مدرسه داشته‌اند متاسفانه نمره‌ای کسب نکرده‌اند. متاسفانه با تغییرات غیرکارشناسی و غیر علمی که در این چند سال اخیر در زمینه سنجش عملکرد دانش‌آموز به وجود آمده است دانش‌آموزان بدون سنجش های واقعی با شعبده‌بازی های به کلاس های درسی بالاتر می‌ایند. یک مثال ساده از درس خودم: دانش‌آموز اول دبیرستان وقتی به کلاس می آید و قرار است من به او محتوایی را که در کتاب سال اول آموزش دهم ولی او اولین و پیش‌پا افتاده ترین چیز یعنی حروف انگلیسی را نه می داند و نه می تواند بخواند و تشخیص دهد. حال من را تصور کنید که چگونه باید به او مثلا زمان و کلمات جدید سال اول را تفهیم کنم.

مشکل دیگری که گریبان گیر آموزش این مناطق است مسئله قبول بودن چون و چرا دانش آموزان و بالا رفتن کاذب آمار قبولی است. دانش آموز در این سیستم به گونه‌ای شرطی شده است که ناخودآگاه می داند پس از چند بار آزمون ناموفق سنگ نزدهٔ او به گنجشکی اصابت خواهد کرد. این تفکر در میان مدیران به نادرستی ریشه داونیده است که باید آمار قبول به هر طریقی بالا رود. مثلا در مدرسه‌ای مدیر مدرسه به دانش آموزان به صراحت می گوید که کتاب‌هایتان را باز کنید و به سوالات پاسخ دهید. مدیر مدرسه از معجزه‌ای که انجام می دهد بسیار خرسند است زیرا با آن شعبده اکثرا قبول می شوند. این رندبازی حتی در امتحانات رسمی و نهایی که قرار است ملاک ارزشیبابی دانش‌آموزان برای ورود به دانشگاه‌ها باشد متاسافانه کاربرد دارد.

خوشبختانه امسال با تمهیداتی که از سوی مراجع بالاتر برای کنترل آزمون‌ها صورت گرفته است ما کمتر شاهد شعبده بازی‌های از این دست بوده‌ایم. حال دانش‌آموزی که به امید واهی رسیدن اعجاز به دادش در روز امتحان سر جلسه حاضر شده بود به در بسته خورد. امیدورام این‌گونه کنترل های در سطوح پایین تر با دقت بیشتر انجام گیرد.

 

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۲ دیدگاه

  1. پس امسال شاهد شعبده‌بازی نبودین؟ (ظاهرا اشتباها نوشتید که بودیم). باز خوبه.
    در مورد والدین، پیشنهاد می‌کنم سعی کنید به نحوی بدون این که لازم باشه بیان مدرسه باهاشون ارتباط برقرار کنید؛ چون واقعا برای یک سری والدین امکانش نیست بیان مدرسه، یا بعضیشون براشون اونقدر اهمیت نداره که پاشن بیان مدرسه. ولی اگه به نحوی مطالبی رو به دستشون برسونید شاید بخونند!