استیو جابز، مخترع ، کلاهبردار یا بازاریاب

استیو جابز بنیانگذار شرکت اپل درگذشت. سایت اپل در یک بیانیه‌ای همراه با تصویر استیو این موضوع را به اطلاع جهانیان رساند. چند ماه پیش جابز به خاطر بحرانی شدن وضع جسمانی به علت سرطان خود را توانا در ادامه کار در اپل به عنوان مدیر ندانست و با نوشتن نامه‌ای عملا خود را بازنشست کرد. دورانی که چند ماه تا پایان عمرش به طول نانجامید. حال که او از دنیا رفته و حتی کمی پیشتر، زمانی که او از اپل کناره گیری کرده بود حرف و حدیث درباره‌اش بسیار زیاد شد.

هرکس سعی می کرد با یادآوری خاطراتی از کار و زندگی با او جنبه‌هایی از زندگی او را نمایان کنند. طرفدران اپل نیز در این اواخر سعی کردند ارادت خود را به استیو بیشتر از قبل نشان دهند.اما به راستی استیو جابز چگونه فردی در دنیا سلیکن ولی و تکنولوژی بود؟ آیا او یک اسکروچ و طماع بود که فقط منافع مالی خود و شرکتش را می دید؟‌ آیا او فردی خادم و تاثیرگذار در پیشرفت دنیا تکنولوژی بود؟ آیا او یک رهبر و مدیری لایق در دنیای آی‌تی بود؟ آیا او بازار و نیازهای آن را به بهترین نحو می شناخت و از آنها سود می جست؟ هر کدام از این سوالات  دارای طرفدارن و منتقدانی هستند. اما به راستی او چگونه شخصیتی بود‌؟

اولین ویژگی مردانی از جنس استیو جابز و کسانی که در دنیای تکنولوژی برای خود اسم و رسمی به هم زده‌اند این است که آنها به دنبال تحقق آرزوهای خود از مسیرهای ناشناخته و نامتعارف بوده اند. بیل گیتس، استیو جابز دو تن از نام‌های شناخته در دنیای کامپیوتر و تکنولوژی هستند. آنها رسما برای ورود به این دنیا در هیچ دانشگاهی درس مرسوم نخوانده اند. اما بسیار از کسانی که در آنجا درس می خوانند یا خوانده‌اند اکنون برای این دو شرکت یعنی اپل و مایکروسافت کار می کنند. به قول بیل گیتس دوستانم در دانشگاه درس می خواندند و مهندس کامپیوتر می شدند ولی من که دانشگاه نرفته بود رییس آنها شدم. استیو جابز حتی فرصت حضور در دانشگاه را داشت ولی راه رسیدن به هدفش را از مسیر دیگری دنبال کرد. حال روزی رسید که دانشگاه‌های برای دادن دکترای افتخاری به این دو نابغه سر و دست می شکنند.

تاثیرگذاری جابز در دنیای تکنولوژی
بدون شک  از موثرترین افراد در دنیای تکنولوژی اگر بخواهیم لیستی تهیه کنیم حتما جابز جزء یکی از افراد تشکیل دهنده  آن لیست خواهد بود. او در زمینهٔ نوآوری رایانه‌های شخصی تا گوشی‌های همراه بدایع زیادی را به جامعه عرضه کرد. یکی از بزرگترین دستاوردهای او تغییر نگرش به وسایلی مانند کامپیوتر شخصی،لپتاپ،گوشی همراه و تلبت بود. مثال: پیش از ظهور تبلت آی‌پد چنین گجتی با چنین شمایلی در دنیا حضور نداشت. بیشتر تبلت-مانندها دارای یک صفحه لمسی و یک قلم نوری بودند. اما طراحی و ایده آی‌پد برای بسیاری از سازندگان این وسیله الهام بخش بود. به گونه ای که در طراحی و نوع تعامل کاربر با این دستگاه تقریبا همه ایده آی‌پد را دنبال می کنند. یعنی سیستمی با دستورگیری لمسی با برنامه‌های جانبی برای بهبود کارکرد چنین دستگاه‌هایی. این که چنین گجتی دارای چه سیستم عامل به چه ویژگی ها و محدودیت‌های است، کمتر موضوع بحث این نوشته است. اپل با عرضه لپتاپ‌های سبک و نازک سعی در به چالش کشیدن رقبا در تولید چنین محصولاتی داشت. بعدا شرکت‌های دیگر با ایده گرفتن از فکر سبک و نازک بودن لپتاپ سعی در دلرباتر کردن محصولات خود کردند.

جابز و شرکت اپل دو نکته را در تولید محصولات خود بسیار دقیق به کار می بردند:‌عرضه به موقع و رفع نیاز اکثریت. اپل سعی می کند هر محصول یا نوع آوری خود را در زمان مقتضی به بازار عرضه کند تا بتواند جذب حداکثر کاربر را داشته باشد. زمانی که دیده می شد لپتاپ‌ها سنگین و ضمخت هستند آنها سری ایر را عرضه کردند. بعدها وقتی کاربران میان استفاده از لپتاپ و گوشی مردد بودند جابز آی‌پد را به بازار عرضه کرد تا فاصله میان این دو دستگاه را با این گجت رفع کند. نکته دیگر اپل در عرضه محصول نیاز سنجی درست بازار است. آنها با تحلیل‌ها روند بازار و دنیا تکنولوژی سعی دارند تا رویکرد بازار را کشف کرده و محصولی درخور آن طیف گسترده به بازار عرضه کنند.البته همانگونه که در بالا گفته شد اپل در بسیاری موارد سعی در جهت دهی بازار داشته است.

برخی محصولات اپل را محدود کننده و محصور کنندهٔ کاربر در همان دنیای مورد نظر اپل می دانند. استالمن و حامیان دنیای نرم‌افزارهای آزاد اپل و مک را زندان شیک می دانند و کاربر را تحت تاثیر ارادهٔ اپل می دانند. برخی دیگر نیز عاشق سینه چاک مک و اپل هستند و بودن در این دنیا را به ور رفتن با سیستم عامل و به عبارت دیگر کیگ بودن ترجیح می دهند. آنها استیو جابز را پیامبر گونه باور دارند. از سوی دیگر حامیان نرم افزارهای آزاد او را زندانبان و شیطانی خبیث که سعی در کنترل بیش از پیش هر نوع پیشرفت داشته و پیشرفت را در قلمروی خود و برای خود مقبول می داند،می شناسند. حال که استیو جابز مرده است بار دیگر این بحث و جدل را به میان آمده است.کلاهبردار،زندانبان،بازاریاب،مدیر و مخترع القابی هستند که به او داده می شود.

نتیجه گیری:
استیو جابز یک مرد موفق در ارائه ایده‌های نو و حرکت به سمت پرورش و رسیدن به آنها بود. او به بهترین نحو دنیا اطراف خود و بازاری که در آن باید رقابت می کرد را می شناخت. او با عرضه اختراعات و نوآوری‌هایی سعی در حفظ و راضی نگه داشتن دنیای تکنولوژی داشت. او همچنین با به منحصر کردن کاربران در دنیای مک سعی در بردن سود از این بازار داشت. محصولات اپل شاید با فلسفه و دیدگاه بسیاری از ما در تضاد شدید باشد اما باید قبول کنیم جابز و اپل با شگردهایی بازار را در بسیاری از زمینه‌های تکنولوژی در اختیار خود گرفته‌اند.

نظر شما درباره استیو جابز و اپل چیست؟

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۴ دیدگاه

  1. من چند نکته رو توی این قضیه می بینم:

    ۱. استیورجابز در دنیای تکنولوژی یکی از تاثیرگذارترین ها بوده (به هردلیل و به هر شکل)

    ۲. جابز شخصیتی کاریزماتیک داشت، واقعا یه سخنران عالی بود اما اپل به معنی جابز نیست! در واقع آنچه ازین شرکت بیرون میامد به لحاظ فنی و حتی ایده چندان مدیون جابز نبود اما چیزی که نقش جابز رو متمایز و پررنگ میکرد همین صفت great visionary هست. که این روزا خیلی از شخصیت های مهم درباره ی جابز به کار بردن

    ۳. به لحاظ انحصارگری، اپل صدها بار بدتر از مایکروسافت عمل کرده. اما من معتقد به این نیستم که کسی که این مدل رو برای شرکتش به کار میبره لزوما شخصیتی دیوسیرت هست و … بهرحال سرمایه داری یه چیز معمول و خوب یا بد تا حد زیادی پذیرفته شده هست

    ۴. توی عرصه ی اقتصاد هم باید به آزادی معتقد بود. در واقع بخش مهمی از انتقاداتی (نه همه) که به مایکروسافت و اپل میشه میتونه وارد نباشه. این سیاست این شرکت هاست. عملکرد اونا نه توسط خودشون بلکه باید توسط بازار (آگاهی کاربران) تنظیم بشه. نمیشه چوب سوسیالیسم رو بالا برد و این شرکت ها رو تحت فشار گذارد (فشار از بالا) بلکه به نظر من توی یه بستر آزاد باید این فشار از پائین (کاربرها) باشند که به شکل اتوماتیک روی رفتار شرکت های سرمایه داری اثر بذارن

  2. حقیقت امر رو بخوایین من هم خیلی بهش اعتقاد داشتم. ولی از نگاه اینکه یه مدیر واقعا موفق بود. چون میدونست در دنیایی که زندگی میکنه مردم به چی نیاز دارن و سریعتر از بقیه برای رفع این نیاز پیش قدم میشد.