چند روزی به زاهدان سفر کردم. این سفر باعث شد که از نوشتن مقالات و یادداشت های روزانه باز بمانم اما به مسئله بسیار مهم که درباره ی آخرین موضوع مقالاتم(آیا فرهنگ بلوچی از بین خواهد رفت؟) بود برخورد کردم. در این شهر با آنکه جزئی از بلوچستان است و تقریبا می تواند گفت که اکثر جمعیت آن را بلوچ ها تشکیل می دهند ولی لباس هایی که مردم به تن داشتند لباس غیر بلوچی بود.
لباس مهمترین نماد نشان دهنده ی یک فرهنگ است. در واقع می تواند گفت که اولین نشانه ای که در فرد می تواند دید و نوع فرهنگش را تشخیص داد لباس است. لباس و فرهنگ رابطه ی یک به یک دارند. یعنی فرهنگ در لباس نمود می یابد و لباس فرهنگ را می نمایاند. مثلا اگر شما فردی را که لباس بلوچی به تن دارد ببینید به طور پیش فرض او را بلوچ می انگارید ممکن است در بررسی بیشتر خلاف آن ثابت شود ولی لباس مانند آیکون( نمایه) است.
تغییر لباس یکی از نشانه های پذیرش فرهنگ غالب است. در کشورهای چند فرهنگی معمولا یک فرهنگ به لحاظ موقعییت اجتماعی، اقتصادی یا حتی نظامی به عنوان فرهنگ غالب آن جامعه در می آید. مردم آن کشور سعی می کنند که خود را به هر لحاظی به آن فرهنگ نزدیک کنند. خرده فرهنگ های موجود در این جامعه معمولا تحت تاثیر فرهنگ غالب هستند. تعامل فرهنگ غالب و خرده معمولا یک سویه است. به عبارت بهتر همیشه مردمی که فرهنگ خرده دارند می خواهند به فرهنگ غالب نزدیک شوند. همین نزدیک شدن ها به فرهنگ غالب باعث از بین رفتن فرهنگ ضعیف می شود.
در مورد زاهدان که من با آن برخورد کردم تغییر لباس را به همین علت دانستم. فرهنگ بلوچی در ایران یک خرده فرهنگ است. فرهنگ فارسی یا ایرانی که دارای قدرت مرکزی، پشتوانه ی اقتصادی و سیاسی است به فرهنگ غالب در کشور مبدل شده است. زاهدان که مرکز استان است به طبع دارای ارتباطات بیشتری به مرکز کشور است. افراد بیشتری از تهران به آنجا می آید و از زاهدان نیز مردم بیشتری به مرکز کشور سفر می کنند. این تعاملات باعث شده است که فرهنگ غالب کشور بیشتر وارد این شهر شود و در نتیجه مردم بیشتر از فرهنگ بلوچی به آن فرهنگ متمایل شده اند.
در شهر زاهدان چند باری که سوار تاکسی ها می شدم راننده لباس فارسی به تن داشت ولی شکل و قیافه ی او نشان می داد که او بلوچ است و وقتی به او به سخن مشغول می شدم به بلوچی تکلم می کرد. روند همانند شدن(assimilation) فرهنگی گویا در زاهدان به سرعت عجیبی در حال انجام است. امیدوارم کسانی که درباه فرهنگ بلوچی تحقیقاتی دارند بتوانند حقیقت این فرهنگ را برای مردم آن تبیین کنند تا مردم بهتر بتوانند به حفظ فرهنگ خودی مبادرت ورزند. هنگامی که در شهر می گشتم به یاد بیتی از حافظ افتادم که می گوید:
رندان