سخنی چند درباره بهداشت و درمان
موضوع بهداشت و درمان در استان سیستان و بلوچستان به کلاف سردرگمی میماند. اگر وارد جزییات آن شوید و یا از نزدیک با آن سر و کارتان افتاده باشد آرزو خواهید کرد هرچه سریعتر از مخمصههایی که برایتان آنجا ایجاد می شود رهایی یابید. چیزی که باعث نوشتن این چند سطر شدهاست فاجعههای عمیقی است که خاموش در این شهر و سایر شهرهای استان به وقوع می پیوندد.
اول
چند روز پیش سفری به اطراف مسکوتان-فنوج داشتیم. یکی از آشنایان دارفانی را وداع گفته بود. از خویشانش درباره علت فوتش پرسیدیم. داستان خیلی تکان دهنده بود. او برای درمان یک سرفه مختصر به پزشک مراجعه می کند. پزشک محترم پس از عکس و آزمایش بیماریش را سل تشخیص می دهد. هر چند بعدا خود او در آزمایشات تکمیلی به این تشخیص مشکوک می شود اما برای او همان داروهای سل را تجویز می کند. کم کم حال بیمار وخیمتر می شود. همراهانش رضایت داده او را به کرمان می برند. آنجا پزشک خونریزی ریه برایش تشخیص می دهد. از اینکه در ایرانشهر برایش سل تشخیص دادهاند بسیار متعجب و عصبانی می شود. متاسفانه به علت خونریزی چند روز بعد، کسی که برای یک سرفه کوچک به پزشک ایرانشهری مراجعه می کند فوت می کند. بقیه داستانش مانند همهی بلوچها است. که رضایت برای کالبدشکافی و شکایت نمی دهند تا هرچه زودتر مرده را کفن و دفن کنند. به همین راحتی یک نفر مرد.
دوم
داستانش را در مکرانپرس بخوانید. کسی بعد از عمل آپاندیس دیگر به هوش نمی آید.
سوم
داستان ویزیت عمومی پزشکان (شبیه به بار عام شاهان) در این استان چیزی جدیدی نیست. دکتر که خود را دارای دم عیسوی می داند فقط با یک نگاه به قد و قواره بیمار ناراحتی او را تشخیص داده و برایش دستور معالجه صادر می کند. شما اصلا نیازی نیست به خودتان زحمت دهید و حرفی بزنید، یک نگاه کافیاست.
چهارم
اما نباید همه را به یک چوب راند. هستند پزشکان حاذقی که در این استان زحمت فراوانی می کشند. اما شمار آنها اندک و انگشت شمار است. هستند کسانی که احترام به انسان و بیمار را بالاتر از هر دستمزد و شهرتی میدانند. ما مردم این دیار قدردان زحمات شما عزیزان هستیم. امید تعداد آنها بیشتر و از پیش شود. روز بیاید انسان بالاترین بودن بالاترین ارزش باشد.
بهداشت یکی از شاخصه هایی است که می توان عیار توسعه یافتگی و متمدن بودن یک جامعه را با آن سنجید، اما متاسفانه چه از منظر بهداشت عمومی و چه فردی ما روند بسیار کند و تاسف باری را در بلوچستان شاهد هستیم و این امر توان و هزینه های زیادی را بر قوم بلوچ تحمیل کرده است و از طرفی سطح اجتماعی منطقه را هم در نگاه از بیرون در وضعیت نامطلوبی نگاه داشته است. جا دارد با تحلیل کارشناسانه و فشار و تاکید قشر تحصیلکرده و صاحبان رسانه این امر در اولویت های متولیان و مسئولین قرار بگیرد.
سلام
و این حکایت همچنان باقی است.