زبان بلوچی و توطئه
جلسه چهارصدوسیویکمین نشست شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی در تاریخ دوشنبه، هفتم بهمنماه ۱۳۹۲ حتما در حافظه تاریخی مردم ایران باقی خواهد ماند. در این جلسه برخی از اعضای فرهنگستان سخنانی گفتن که تعجب بسیاری را برانگیخت. از آنجایی که بسیاری از اعضای این فرهنگستان احتمالا از کارشناسان و صاحبنامان عرصه فرهنگ و ادب فارسی کشور می باشند، برخی سخنان نسنجیده و خارج از دایره علم واکنشهایی در محافل خبری و علمی را باعث شد. آنچه که من را به نوشتن این چند خط واداشت ادای دین جهت تنویر افکار عمومی و اعضای آن فرهنگستان درباره زبان بلوچی است.
اول بار که این خبر را خواندم از این گونه اظهار نظرات بدون کارشناسی از سوی کسانی که سالیان سال است زندگی خود را در کلاس و کتابخانه صرف کردهاند بسیار شوکه شدم. هرچند در ابتدا خواستم مقالهای مفصل بر اساس ادبیات موجود در آموزش زبان جهت روشن شدن اذهان عمومی و آن جمع اگر به این متن دسترسی یابند، بنویسیم اما با خود اندیشیدم این گونه نوشتن برای کسانی که سالیان سال است که کارشان همین است شاید بیش از پیش تکرار مکررات دانستههایی باشد که اکنون آن را در میدان سیاست بازی پنهان می کنند. اینکه زبان آموزی چیست؟ شرایط زبان آموز چیست؟ زبان دوم و خیلی سوالات و جوابهایی و شبههایی که برخی در آن جلسه مطرح کردهاند را اگر کسی بخواهد جواب دهد و یا حتی موارد حقوقی که در قانون اساسی تصریح شده را واشکافی کند وقت بسیار خواهد برد. هر چند بسیاری از کارشناسان علوم مختلف درباره اظهار نظرهای مطرح شده جوابهای تقریبا کاملی در این چند روزه در رسانههای مختلف منتشر کردهاند. آن چه که مد نظر من است نگاهی گذرا به مقولهی فارسی آموزی در جامعه بلوچستان است.
پیش از پایهگذاری مدارس جدید در استان سیستان و بلوچستان در سالهای،۱۳۰۵-۱۳۰۶، عمدهی آموزشها در ایران و بلوچستان آموزش مکتبخانهای بود. هنوز هم مکتبخانههایی که دروس دینی در آنها تدریس می شود تقریبا با همان شیوههای قدیمی در برخی شهرها و روستاها رواج دارد. آن چیزی که در نظام مکتبخانهای در بلوچستان مهم است آشنایی با دو موضوع بسیار مهم است. اول مسایلی که مربوط به حیطهی دین می شوند که شامل دروس دینی و عربی است. دیگری یادگیری زبان و ادب فاخر فارسی است. گلستان و بوستان از مقدمات مهم در تعلیم مکتبخانهای در بلوچستان بوده است. به عبارت دیگر کسی که در این جا اگر بخواهد «ملا» شود باید آشنایی کاملی با زبان فارسی و ادبیات آن داشته باشد. اگر کسی با ملایان آن زمان و حتی این زمانه مراجعه کند می تواند آشنایی آنها را با ادبیات کهن فارسی بسنجد.
زبان بلوچی از زبان فارسی برای زبان پشتیبان برای نوشتار و گفتار خود استفاده کرده است. بسیار از ادبا و زبان شناسان بلوچ با مراجعه به دانش فارسی خود و ارجاع علاقه مندان زبان بلوچی به استفاده از گنجینهی زبان فارسی همیشه سعی داشتهاند این مراودات فرهنگی را شکل دهند. در دورههای قبلتر زبان فارسی در دربار کلات بلوچستان سالیان سال به عنوان زبان نوشتار استفاده می شده است. زبان فارسی در شبه قاره هند و این بخش از آسیا مدتها زبان ادب و فرهنگ بوده است. رابعه خضداری، یا رابعه بلوچ از زنان پارسی گوی نیمه نخست سده ۴ هجری قمری در شهر خضدار بلوچستان پاکستان می زیسته است. وی اولین زن پارسی گوی بوده که به دو زبان بلوچی و فارسی شعر می گفته است.
تاریخ بلوچستان و زبان بلوچی نشان می دهد که زبان فارسی همیشه در کنار بلوچی چه در دربار، چه در میان علما دینی و ادبا و حتی مردم عادی به عنوان زبان ادب و زبان میانجی کاربرد داشته است. زبان بلوچی به دلایل متعدد دارای ساختاری صرفی، نحوی و واژگانی کمتر تغییر یافته در طول زمان است. این محافظه کاری مثبت می تواند در بازشناسی زبان های باستانی و تاریخی فارسی و سایر زبان های هم خانواده کمک شایانی کند. آن چه که امروز بین فارسی، بلوچی، کردی و … خط فاصله کشیده است مسایل غیر زبانی و سیاسی است. این خط کشیدنها باعث شده است که عدهای در فرهنگستان زبان فارسی از به رسمیت شمردن حقی که قانون اساسی کشور برای این زبانهای قائل شده است دچار توهم توطئه شوند. حال آنکه زبان و فرهنگ بلوچی در طول تاریخ بر این عقیده باطل خط بطلان کشیده است.
نگارنده این سطور خود دارای تجربه زبان آموزی و آموزش زبان می باشد. در دوران کودکی و نوجوانی خواندن داستانهای کوتاه ایرانی از علایقم بود. با آنکه بسیار از نویسندگان ایرانی می خواندم اما بسیاری از لغات و حتی حس و حالهای توصیف شده در داستانها برایم نا مانوس بود. بعدها با گشتن در کوچه پس کوچههای جنوب تهران و با شنیدن مکالمات مردم کم کم فضاها و کلمات داستانی دوران نوجوانی رنگ و بوی ادارک به خود می گرفت. سالها بعد در کلاسها با نسلی کتاب نخوان رو به رو شدم و هستم. اکنون این نسل به دلایلی متعدد از درس زده شده است. در این میان عدم آشنایی درست با زبان فارسی یکی از مشکلات آنها در درک و فهم مباحث بیان شده درسی است. شاید کسانی با تعجب سعی در انکار این مسئله کنند که با این همه برنامه رادیو و تلویزیون مگر می شود امروزه کسی فارسی را یاد نگرفته باشد؟ در جواب باید گفته متاسفانه بله. شاید برنامههای رادیو و تلویزیون توانسته باشد گفت و شنود را در آنها تقویت کرده باشد آن هم در سطحی خیلی نازل که به درد آموزش نمی خورد اما عمدهی دانش آموزان در خواندن و نوشتن فارسی دچار مشکل هستند. بسیاری از دانش آموزان از درک زبان نوشتار کتب درسی عاجز هستند. برای نمونه بنده بارها فهم دانش آموزان از نوشتههای کتب درسی را مورد آزمایش قرار دادهام متاسفانه در اکثر موارد دانش آموزی زبان را جدای از محتوای بیان شده به درستی درک نمی کند. البته این یک مسئله عمومی در همه جوامع این چنین وجود دارد. چندین سال پیش کسی در مقالهای درباره دانش آموزان پاکستانی که طوطی وار مطالب را به اردو حفظ کرده بودند و چیزی از آنها نمی فهمیدند در این باره بحث کرده بود.
به طور خلاصه:
۱. آموختن به زبان مادری یک حق قانونی برای مردم ایران زمین است.
۲. آموختن زبانهای دیگر هیچ منافاتی با آموختن زبان فارسی ندارد.
۳. زبان فارسی زبان میانجی مردم ساکن فلات ایران بوده و هست.
۴. آموزش به فارسی در مناطق دو یا چند زبانه دارای چالشهای اساسی است و باید برای آن چارهای اندیشید.
سلام . ضمن تشکر از متن فوق که با تحلیلی زیبا در مورد زبان بلوچی که مشترکات فراوانی باژبان فارسی دارد و اشاره ای به آریایی بودن طوایف بلوچ که ریشه وحدت ملی همه ماست مبذول داشته اید که از عمق جان و دل ما است سالها در بخش آموزش و پرورش و در روستاهای دوردست و مناطق شهری در خدمت دانش آموزان و معلمین پرتلاش بوده ام در هما ن زمان تدریس زبان بلوچی را که برابر قانون اساسی حق مردم است به وزارتخانه پیشنهاد دادیم همکاران فرهنگی و راهنما معلمان تمامی کلمات و لغات بلوچی را با معنی فارسی با زحمات زیاد تهیه و به تهران فرستادیم که متاسفانه با جابجایی مدیران مسکوت وبه فراموشی سپرده شد انشالله که با حضور دولت مردان و شورای فرهنگستان کشور که این امر در کیفیت و پیشرفت آموزش کودکان دو زبانه و ایجاد وحدت ملی همه اقوام ایرانی تاثیر بسزایی خواهد داشت برای همه زبان قومیت های ایرانی اجرا گردد
سلام
متن شما متن بجا و درستیه
من خودم بلوچ نیستم اما بخشی از فعالبت های علمی خود را صرف تحقیق و پژوهش در زبان ها و لهجه های ایرانی و کم و بیش بلوچی معطوف نموده ام از این روی متن شما را درست می دانم و هرسخن تکفیری و یکجانبه گرایی در حوزه تاریخ و مشخصا در پژوهش زبانها محکوم به شکست است هیچ کس نمی تواند به صراحت زبان فعلی فارسی را همان چیزی بداند که در گذشته بوده و فراز و فرود های ان را ندانسته نادیده بگیرد
قوم شریف بلوچ بخشی از ایران بزرگ محسوب می شوند همچنان که اقوام دیرپای دیگر مثل قوم لر قوم کرد و البته هیچ تضادی بین اقوام کهن این سرزمین نیست همه از یک ریشه واحد مشروبند اما حرف ها و نظرات ناسنجیده و ناپخته برخی افراد باسوادنما عرصه پژوهش در این موضوع را کدر می نماید
اما آنچه که هست سیر و تحولی است روشن که تنوع زیادی را به وجود اورده است ضمن اینکه از ریشه ای واحد برخوردار است و الی ماشا الله………
پیروز باشید.